Alive

الایو داستان یک گروه تیم راگبی است که هواپیمایشان، یک جایی وسط برف لابه لای کوه ها می شکند . چند هفته اول، همه تیم، به امید اینکه بالاخره یکی…

راضی

بعد یک دفعه چشم باز کردم دیدم، آدمی که همیشه دلم برایش سوخته آدمی که سعی کرده ام بعضی وقتها پا جای پایش نگذارم آدمی که حتی دلم خواسته زندگی…

شیش

اول: جرمیا، دوست ایتالیایی ام که شب عروسی مان چون گلو درد داشت به جای اسپیچ برایمان فلوت زد و نوای فلوتش آنقدر آرام بخش بود که شادی جشن مان…