همیشه عمرم، تیپ های شخصیتی متاهل که سعی می کنن همه رو به هم مچ کنند و هی درباره ازدواج کردن حرف می زنند و سر و سامون گرفتن رو به ازدواج ربطش می دهند
به شدت روی اعصابم بودند و همیشه ازشون فراری بودم.
.
آدمی شدم که تا دوستهای در رابطه ام رو می بینم دلم می خواد همشون ازدواج کنند و سر و سامون بگیرن
و برای اینکه سر و سامون بگیرن حاضرم هر کمی از دستم بر میاد انجام بدهم.
.
یکی منو از این تیپ بیاره بیرون تا بیشتر از این حال به هم زن نشدم!
اه!
Posted inGeneral Life Stories Montreal
یه جا خوندم نوشته بود:
آیا از تنهایی خود لذت نمی برید؟
ازدواج کنید تا از تنهایی خود لذت ببرید!
اصن این که در رابطهها برن سر خونه زندگیشون که خوبه
آدم تکلیف خودش هم معلوم میشه
باهاس هلشون بدیم برن
اصن دوگانگی نیس
اونا جفت هم خواستن بشن، کمک میخوان فقط
خدارو شکر معلومه از ازدواجت راضی هستی که اینطوری شدی…
واااای ماریاااان دقیقا منهم همین طوری شدم. عین تـــو. این نشونه خوبیه هااا. :دی