وقتی یک آدم تنها می شود Posted by By maryami October 31, 2017Posted inFeeling, General1 Comment آمدم بنویسم مردم شهر آنقدر درگیر خرید و حراج و کار هستند که مهربانی کردن را از یاد برده اند بعد، یادم آمد وطن که بودم جز مهر با ریا…
از بی مهری وطن Posted by By maryami September 23, 2017Posted inUncategorized یکدفعه یادم افتاد که یازده سال شده که دیگر در وطن نیستم. بعد فکر کردم وزنه محبت و عشقی که از زندگی و دوستان این طرفی ام می گیرم نسبت…
اغراق تا کجا Posted by By maryami September 11, 2017Posted inLife Stories, Montreal1 Comment عکس های دخترک همشهری مان را که در اینستاگرام دیدم حتی من هم دلم خواست در خارج او زندگی می کردم!
در باب اینستاگرام Posted by By maryami September 11, 2017Posted inLife Stories, Montreal1 Comment از وقتی عضو اینستاگرام شده ام فکر می کنم یا اینجایی که من هستم به اندازه کافی خارج نیست یا بعضی ها که خارجند خودشان کلن از این دنیا خارجند!…
در باب مادری Posted by By maryami September 11, 2017Posted inLife Stories, Michael and Monica مادر دو فرزند زیر دو سال بودن یعنی هر شب له شدن زیر تراکتور و هر روز صبح زنده شدن با دیدن خنده هایشان
عالیجناب آلزایمر همیشه برنده می شود Posted by By maryami August 11, 2017Posted inLife Stories, Montreal روزهایی هم هست که آرزو می کنم کاش ورژن قدیمی پدر جایگیزین الانش می شد کاش سلول های مغزش از نو تولید می شدند و عالیجناب آلزایمر دست از سرش/سرمان…
نعمت سیستر داشتن Posted by By maryami August 10, 2017Posted inUncategorized2 Comments مایکل بیست ماهه هر روز صبح که بیدار میشود اول خواهرش را محکم بغل می کند بعد می آید سراغ ما. انگار که از الان می داند در زندگی تنها…
اولین کلمه فارسی Posted by By maryami August 4, 2017Posted inMichael and Monica2 Comments مایکل یک سال و نیمه بعد از یک سال و نیم شنیدن فارسی از دهن مادرش بالاخره اولین کلمه فارسی اش به زبان آورد یک روز عروسک خرگوش سه برابر…
برای مایکل، سازگارترین پسر دنیا Posted by By maryami July 5, 2017Posted inUncategorized1 Comment بعد باید یک روزی هم باشد به نام روز فرزند مثل روز مادر و پدر. که آدم از فرزندش تشکر کند به خاطر اینکه در دو ماهگی آنقدر آرام بوده…
در باب مادری Posted by By maryami December 19, 2016Posted inUncategorized مادرهایی که مدام عذاب وجدان دارید از مادر بودنتان، از وقتی که برای خودتان می گذارید از سرکار رفتنتان، جلوی چشم من نیایید چون مریم آی اعصاب خودتان، عذاب وجدان…