یک جای خالی همیشه جای خالی می ماند Posted by By maryami February 22, 2012Posted inLife Stories, Montreal سیستر تعریف می کند که باباهه از یکی از کارگرهایش زیادی خوشش آمده پسرک هم خوشحال، هنوز نیامده، با همه خودمانی شده و صدای خنده اش توی کارگاه بلند است…
باشه,باشه Posted by By maryami February 15, 2012Posted inGeneral, Idea2 Comments از یک زمانی به بعد "باشه, باشه" خیلی ساده, جای متقاعد کردن وهزار و یک توضیح و دلیل آوردن در جواب به "نصیحت" بقیه رو می گیره. اون زمان یعنی…
ای شکر خوشهچین گفتارت* Posted by By maryami February 11, 2012Posted inFeeling, General2 Comments تو بگو آدمها باید برای سلامتی، مال، عقل، دانش و آرزوهای برآورده شده شان شکر گزار باشند من می گویم آدمها باید هرروز شکر گزار باشند اگر سیستری دارند. که…
تعارف و بی تعارف Posted by By maryami February 6, 2012Posted inGeneral, Idea این پست درباره تعارف رو از دست ندید سیستمهای پیچیده - سی و پنج - چه زمانی تعارف کنیم؟
تازه ترین فرضیه اثبات شده Posted by By maryami February 3, 2012Posted inGeneral, Idea1 Comment If میزان خریت یک مریم آی در سن بیست و پنج سالگی=A and میزان خریت یک مریم آی در سن سی سالگی=B then A==B . میزان خریت یک مریم آی…
عادت می کنیم Posted by By maryami January 31, 2012Posted inGeneral, Idea1 Comment -مشکلت حل شد اینقدر غر می زدی؟ -مشکل که نه. اما خودم چرا.
بدون عذاب وجدان نه بگویید Posted by By maryami January 17, 2012Posted inLife Stories, Montreal2 Comments بعد از کلی ادعای رک و راحت بودن یک دفعه مچ خودم رو گرفتم که هی از روی تعارف و رو دروایستی برای همه وقت می گذارم و بعد هی…
سگ سرد Posted by By maryami January 15, 2012Posted inLife Stories, Montreal وقتی در عرض یک ساعت جا لنزی جا مانده در ماشین خاموش یخمک می شود
کاش سحر شود Posted by By maryami January 12, 2012Posted inFeeling, General3 Comments دوران فوق لیسانس وقتی استرس بچه های دکترا رو می دیدم .به خودم قول دادم حالا حالاها سراغش نرم .اما بعد از یک سال کار باز دوباره وسوسه شدم و…
تو نیستی اما صدای خنده هایت در خاطراتم هست Posted by By maryami December 31, 2011Posted inFeeling, General3 Comments قوانین طبیعت وقتی عجیب می شود که جای خالی عموجانی که چند سال اخیر حتی یک بار هم فرصت هم کلام شدن با او نداشتی وسط برف های یک دست…