عزیزم جدایی نادر از سیمین و کوفت! Posted by By maryami October 1, 2011Posted inGeneral, Idea3 Comments والد نکوهشگر درونم دارد داد می زند که جدایی نادر از سیمین را دیدن که دیگر نوشتن ندارد, کم در باره اش ننوشته اند و به به و چه چه…
به کدام ساز تو برقصم من Posted by By maryami September 19, 2011Posted inGeneral, Idea9 Comments یک عده هی بهم می گن که دیگه مثل قدیمها توی بلاگت خوب غر نمی زنی و بزرگ شدی. همینها قبلنها که هی غر می زدم بهم می گفتند که…
غم بی موقع Posted by By maryami September 14, 2011Posted inLife Stories, Montreal پارسال ترم زمستون بود. من بعد از یک تعطیلات طولانی و بیماری بی موقع خودم رو انداخته بودم وسط یک عالمه کار و درس و زندگی جدی. خوب یادم هست,…
در باب ده سالگی وبلاگستان فارسی Posted by By maryami September 12, 2011Posted inGeneral, Idea1 Comment نه سال و سه ماه گذشته و من هنوز آدم نشده ام!
بار هستی Posted by By maryami September 8, 2011Posted inGeneral, Idea3 Comments به دوشت می کشم. بنشین و نظاره کن تا جانت درآِید!
از لابه لای کامنتهای تد تاک Posted by By maryami September 1, 2011Posted inGeneral, Idea2 Comments Men socialize by insulting each other but they really don't mean it Women socialize by complimenting each other, they don't mean it either
این جور آدمی هستم Posted by By maryami September 1, 2011Posted inGeneral, Idea1 Comment تمام اون یک هفته ای که سایتم رو هوا بود هر یک ساعت توی ذهنم داشتم مطلب می نوشتم الان که سایتم درست شده دریغ از یک کلمه! پ-ن: گودریون…
ژانر افتخارات Posted by By maryami August 21, 2011Posted inGeneral, Idea8 Comments اونهایی که افتخار می کنند توی این همه سال, هیچی عوض نشدند. یکی بهشون بگه سنگم وقتی توی جریان روخونه بیفته کم کم تغیر شکل میده روی سنگ رو هم…
دردِ چه کنم, چه کنم Posted by By maryami August 13, 2011Posted inFeeling, General5 Comments یک دلم میگه برم برم یک دلم میگه نرم نرم..