در دوسال گذشته Posted by By maryami November 9, 2017Posted inMichael and Monica مایکل عزیزم با امروز دو سال می شود که تو در یک روز زیبایی پاییزی به جمع خانواده ما آمدی و چه خوش آمدی در این دوسال آنقدر فوقالعاده بوده…
جوجه ها را نشمار Posted by By maryami November 8, 2017Posted inUncategorized آخر پاییز که شد شمردیم چهار تا بودیم. الکی الکی خودمان را نابود کردیم
برو پاییز، برو Posted by By maryami November 8, 2017Posted inUncategorized پاییز امسال رفتی از دستم نشد به برگهای خوشرنگ درخت هایت نگاه کنم و به به و چه چه کنم نشد از جلوی خانه های دکور شده از هالوین رد…
خواهی نشوی سرگردان از همین جا سر خر برگردان Posted by By maryami November 6, 2017Posted inFeeling, General, Life Stories, Montreal یک هفته آزگار مریض بودم. هی سرفه کردم و سوپ مرغ و سبزیجات خوردم هی سرفه کردم و عسل و آب لیمو پایین فرستادم شب تا صبح هی سرفه کردم…