در مضرات امیدِ نزدیک به یقین. Posted by By maryami April 29, 2011Posted inFeeling, General, Life Stories, Montreal6 Comments تجربه یک آدم معمولی با رنگ چشم و موی معمولی که اواخر دهه بیستش را می گذراند, می گوید که آدم باید مواظب امیدهایش باشد. باید خوب حواسش باشد امیدهایش…
آخ دلم Posted by By maryami April 27, 2011Posted inUncategorized1 Comment تو دلم دارن خونه تکونی عید می کنن انگار عصمت خانوم و اعظم خانوم و کارگر شون نشستن سر حوض بزرگ وسط حیاط و هی دارن با چوب می زنن…
مناجات روز یکشنبه Posted by By maryami April 25, 2011Posted inGeneral, Idea گــــادا, به ما صبری عطا فرما تا آهسته و پیوسته کارمان را بکنیم مدام از خانه اول به خانه آخر نپریم پله ها را دو تا,یکی بالا نرویم دست از…
ملت غم ساز Posted by By maryami April 18, 2011Posted inGeneral, Idea2 Comments یک خانوم غریبه ایمیل زده که یکی از دوستام داره دو ماهه میاد اونجا واسه کارهای اقامتش. این دختر مادرش تازه جراحی کرده و مریضه و همین یک دخترم هست…
با موج و توفان مانده ایم* Posted by By maryami April 15, 2011Posted inFeeling, General1 Comment نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد…
ای داد بیداد Posted by By maryami April 12, 2011Posted inFeeling, General, Life Stories, Montreal از همان هفته اول که آمدم دانشگاه و حال و روز آزمایشگاه را دیدم با خودم عهد کردم تحت هیچ شرایطی آخر هفته ام را توی آزمایشگاه نگذرانم حتی اگر…