February 2004 | Main | April 2004
منت كِش،
منت نكِش!
يا رب مبـــــاد ،
آنكه گدا معبتر شود!!
ندارد
برايـم
حنايـت،
رنگـــــي
دِگــــــــــر!
«معمولي شدنِ»
حضوري ديگر
بر من خجسته باد!
احتمال گريستن ما بسيار است...!
خداوند«تو» را آفريد!
و من «چگونه حيوان بودن»
را اموختم!!
!discover my new pass,baby
جا داره در همين جا از دوست بسيار نازنينـمون
كه من حقير رو در چك كردن ميلهام ياري ميكنه،
كمال تشكر را داشته باشم..!!
من رفتم،
من رفتم،
و حديث گفتم!!!
و هميشه ،
بي مزه ترين حرفهایت زماني متولد
ميشوند
كه
زور ميزني يك چيز خيلي بامزه بگي!!
سكوتم از رضايت نيست
دلم اهل شكايت نيست...!
new adress:
http://maryami.com
خلايق،
هــــر چه لايق!
در آستانه سال يك هزار و سيصد وهشتاد و سه،
هر گونه استفاده ابزاري از انسانها،
تحريــم ميشود...!
يك دوست نازي داشتم
خـــوب نگه اش نداشتم
شغـــال اومد و بـُــــردِش
دو پا نشست و خوردش!
شغــال باغ بالا!
كوفت بخوري ايشالله !!
و مغولهـــا رفتند...!
Happy New Year && bybye My poor Weblog
و
مـريم آ
دابليو دابليو دابليو ميشود!
www.maryami.com
(دابليو دابليو دابليو دات مريم آي دات كام!!)
تلقين مي كنيم
3
2
1
:
«امسال سال خوبي هست،امسال سال خوبي هست،امسال سال خوبي هست،امسال سال خوبي هست،
امسال سال خوبي هست،امسال سال خوبي هست،امسال سال خوبي هست،امسال سال خوبي هست،
امسال سال خوبي هست،امسال سال خوبي هست،امسال سال خوبي هست،امسال سال خوبي هست،
امسال سال خوبي هست،امسال سال خوبي هست،امسال سال خوبي هست،امسال سال خوبي هست،
امصال صال خوبي حصط !!»
واي بر من،
گر تو آن گم كرده ام،
باشي!
دروغگـــو:
اعدام بــــــــايد گردد!
بد جوري،
افتاده ايم در loop ِ
rest!
Somebody،
ctrl+breakبگيره،
Pleaaaaaaaaase!
و
من
سرشار
از
تهي
بودنم!
دلايل كاملا منطقي ـ عقلاني و احساسيي وجود دارد
كه من الان به جاي نوشتن اين مزخرفات،
بايد زار بزنم،دانه دانه شيشه هاي خانه را خورد كنم،
ديوارهاي اتاق تازه رنگ شده ام را خط خطي كنم،
مانيتور بدهيبت جلويم را در وسط حوض بياندازم،
ناخن هايم را بجوم، دندانهايم را به هم فشار دهم،
و شايد از آن قرص پينك ها بخورم!
اما نمي دانم چرا اين وقت شب،
دارم چيپس سركه نمكي با ماست ميخورم ،
و گوش چپم را هي ميخوارانم!
هيچ چيز بيشتر از
يك آسماني آرام،
مملو از ابرهاي بهاري
بدون قطره اي باران،
حال مرا نميگيرد!
حال و روزگرفته اي داريم اين روزهــا…!
به اين قالب لطيف و پروانه اي و لاولي اينجا كاري نداشته باشيد،
قول ميدهم تا آخرش رو فقط غر بزنم!
ديدي گاهي وقتها دلت ميخواد زمان حل بشه،
كِش بياد،دوبل بشه…
هر موقع اينجور هوسي كردي،
بيا روزهاي من رو بگير
همه اش مال تو!
شتر ديدي ،
نديدي!
مــــا چون ز دري پاي كشيديم كشيديم
امـيد ز هـــر كس كه بـــــريديم بــــــريديم
دل نيست كبوتر كه چو برخــــاست نشيند
از گوشه بامي كه پـــــــريديم پــــــــريديم!
و هركس كه
ما را سه بار عصباني كند،
و روي خط اعصابمان برود،
برايش گورستاني از آتشي بس عظيم ،
در ذهنمان مي سازيم
و در آنجا هيچ گوري برايش نمي كنيم
تا اجسادش خوراك لاشخورها شود….!
نمي دانم چه چيزي موقع آفرينشِ من ،
حواس خالق ليمو ترش راآنقدر پرت كرد،
كه به كل فراموش كرد،
حسادت را به احساسات پنچ گانه زنانه ام اضافه كند…!
و من
دلم كلاس ايرانگردي - جهانگردي ميخواهد باز :(
دوست ناديده وبلاگي من
روحت شاد:(
كنون مي تواني با خيالي راحت براي
فرشته ها خاطره بگويي :((
و
بسـي به در كرديم
از تـَـن،
خستگـــي را...
من رفتم،
ميروم جايز نيست...!
و اين يك قره قوروت است!
بخـوريد و بيـاشاميد،
اما زياده روي نكـنيد!
بسي مي نوازد گوشمان را
آهنگ آرام كوچه بي انتها…
گلاب به رويتان!
يك لحظه تصور كردم اگر قرار باشد همه آن حرفهايي كه
تا به حال خورده ام را بالا بياورم،
هيچكي امشب با چشمهاي خشك از اين محفل بيرون نميره…!