یک شب بارانی که دخترک از بی خوابی به خواندن کتاب عطر سنبل عطر کـــاج که از دخترخاله اش هدیه گرفته بود روی آورده بود,یک دفعه کتـابش رو بسته بود…

دو حالت بیشتر نداره یا اینکه از این مرحله از زندگیم به خوبی و خوشی گذر میکنم و تموم میشه یا اینکه اینقدر آه و ناله میکنم تا آخر مثل…

نقطه اوج زندگی من زمانی خواهد بود که نیم ساعت به فک یک فرانسوی الاصل پر حرف چشم بدوزم و همه حرفهایش را بی کم و کاست, بفهمم.

خرمگس: عروسی یعنی اینکه خانواده و جامعه و سنت و رودرواسی و .... چهار دستی تلاش می کند که رابطت حفظ بشه و اگه هم چیزی خرابه تحمل بشه !…

دخترک دیگر بزرگ شده بود آنقدربزرگ که با همه دربه دری ها و مشکلات ریز و درشتی که به روی هیچکس, حتی خودش هم دیگر نمی آورد, هنوزهم به خوبی…

کی فکرش رو میکرد روزی کارم به جایی برسه که وبلاگ بی پدر مادر فلک زده ام یک ماه تموم آپدیت نشه و اخر سر هم نوشتن وبلاگ بشه نفر…

غم شادي رو نميشه گفت نميشه كشيد نميشه نوشت ميشه فقط زل زد و ساكت بود.

تهران-26 آبان 1386 - شهر در جنب و جوش - دخترها بسیار زیبا- مردم بسیار شیک پوش , هوا بسیار آلوده و همه سایتها فیلتر! هیچ اثری از از داستانهای…