ای داد بیداد Posted by By maryami March 30, 2010Posted inLife Stories, Montreal دوستم توی تهران موهاش رو همون رنگی کرده که بعضی دختر قرتی های اینجا. دنیا خیلی کوچیک شده حسن!
برای اولین بار Posted by By maryami March 30, 2010Posted inLife Stories, Montreal تمام وقت به درس استاد خوب گوش دادم چون حوصله ام سر رفته بود از بیکاری توی کلاس.
هرچه دسته گل به آب دادن بیشتر, جا افتادن بهتر Posted by By maryami March 28, 2010Posted inLife Stories, Montreal من بالاخره دارم کم کم جا می افتم: ناتالی بهم می گه یادم رفته بوده گاز رو خاموش کنم. از چشم پزشکی زنگ می زنند که کارت اعتباریت رو جا…
دوستی به عمق ابدیت Posted by By maryami March 26, 2010Posted inLife Stories, Montreal برام عیدی میاد از لنگه استوا من دوباره جون می گیرم. عطر دوستی همه فضای خونه رو می کنه. همه وجود من رو دوباره.
اختلافات من و اختلاف ساعت Posted by By maryami March 25, 2010Posted inLife Stories, Montreal شش عصر به وقت اینجا, دو نصفه شب به وقت اونجا ده شب به وقت اینجا, پنج صبح به وقت اونجا: هیچی کار خاصی نداشتم, فقط خواستم سال نو رو…
بهاریه یا زمستان به درک که تمام شدی Posted by By maryami March 20, 2010Posted inLife Stories, Montreal5 Comments یک: شنیده بودم یکی از نشانه های دانشجوی دکترا بودن پرحرفیه* منم که ماهیچه های زبونم از روز ازل فعالترین عضو بدنم بوده و تحت هر شرایطی سر ملت دور…
هفته کار و کوشش Posted by By maryami March 9, 2010Posted inLife Stories, Montreal از این سه شنبه تا اون سه شنبه. پ-ن: اون سه شنبه تا این پنج شنبه تمدید شد!
دنت واری و کوفت Posted by By maryami March 5, 2010Posted inLife Stories, Montreal نگران نبودن, همیشه خیلی سخت تر از نگران بودنه!
جسارت از دست رفته Posted by By maryami February 27, 2010Posted inLife Stories, Montreal5 Comments دیری است دیگر بوی قرمه سبزی از کله ام برون نمی تراود به راستی به قیمت کدام آرامش مضحک بوی قرمه سبزی را فروخته ام؟
Law Of Attraction Posted by By maryami February 23, 2010Posted inLife Stories, Montreal6 Comments به ازای هر اروری که توی برنامم می گیرم یک فحش به سوپروایزرم می دهم که این درس رو بهم پیشنهاد کرد یک فحش به استاد این درس که این…