خیلی هم مربوط

جگر زلیخا رو می چینم روی میز استاد به گزارش های روی میز نگاه می کنه از قیافه اش معلومه که بوی جگری که داره کم کم فاسد می شه…

Dignity

الهام واسم این لینک رو فرستاده که بیدن حاضر نشده دست پُپ رو ماچ کنه چون مادرش گفته که هیچ کس از اون بالاتر نیست و باید هم به بقیه…

نود و دو

یعد فکر کن آدمی مثل من که هر هفت سال گذشته غربت، به هفت سین جشن دانشگاهش در لنگه استوا و قطب شمال و هفت سین خانه های دوستان خوش…

به درک که نشد!

یک فولدر توی جی میلم می سازم اسمش را می گذارم : نشد و زهر مار بعد تمام ایمیلهای ریجیکتی که با توجیه اینکه تعداد کاندیدا زیاد بوده و پوزیشین…

نقطه، سر خط!

آخر همه خطهایم در شهر به آمنه ختم می شود. می روم می نشینم روی صندلی اش، با موزیک سنتی اش همه خستگی ام از تنم بیرون می رود. می…