یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
مایکل بیست ماهه هر روز صبح که بیدار میشود اول خواهرش را محکم بغل می کند بعد می آید سراغ ما. انگار که از الان می داند در زندگی تنها چیزی که قرار است برایش بماند و سرمایه شود همین خواهرکش هست. مثل خود من که سرمایه زندگی ام سیستر بزرگ و کوچک بوده اند.
نظرها
خوشحالم میبینمت دوباره داره انرژی قبلت رو به دست میاری:)
من از زمانی که وب لاگ صورتی رو داشتی می خوندم اینجا رو -شاید از 15 سال پیش-
با حرفات کلی میخندیدم و ازشون نقل قول میکردم دلم میخواست منم میتونستم اینقد تو نویسندگی خلاق و روون باشم
شاید باورت نشه ولی تمام وبلاگت رو خط به خط کپی کرده بودم که نکنه یه زمانی به سرت بزنه پاکشون کنی و دیگه نتونم بخونمشون
یه بارم واست نوشتم که دیگه مثل قبل نیستی
حتی کلی ذوق کردم که یه پست واسه من نوشتی در جوابم
تو بخشی از دنیای کودکی من هستی خوشحالم بازم داری پر انرژی میشی
خوشحالم میبینم همه چیز روبه راهه، مادر شدی و دیگه خبری از قرص های پینک نیست ;)
مریم | August 29, 2017 1:03 AM
...
آقای نیمه شب | August 19, 2017 5:12 PM