یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
والد نکوهشگر درونم دارد داد می زند که جدایی نادر از سیمین را دیدن که دیگر نوشتن ندارد, کم در باره اش ننوشته اند و به به و چه چه اش نکرده اند توی ژیان این وسط دیگه بوق نزن!
اما یک چیزی درونم بعد از دیدن این فیلم تاچ شده است. می گویم تاچ چون درونم همین را حس می کند و حال ندارد فارسی سازی کند. درونم میگوید که آدمها از دست هر چه بتوانند در بروند آخرشب که با خود تنها می شودند( اگر تنها بشوند) از وجدانشان نمی توانند فرار کنند. درونم می گوید مهم نیست بقیه حرف آدم را بپذیرند یا رد کنند مهم این است که آدم وجدانش راحت باشد و خودش خودش را باور داشته باشد. درونم اضافه می کند که آدم باید پای حرف راستش بایستاد و اجازه ندهد حقش پایمال شود.
فرهادی, درون خفته مرا از همان لحظه که فیلم را دیده ام بیدار کرده است و حالا حالا قرار است بالای منبر باشد وهی جلوی چشمم بیاورد که صداقت هیچ وقت پشت ابر نمی ماند.
ممنونم کارگردان فرهادی. ممنون.
نظرها
اشتباه گفتم ، My tehran for sale بود !
این تیک عصبی زیر پوست سرم بالای گوش چپ حواس را هم خط خطی کرده . عذر میخوام!
فرصتی شد و به دستتون رسید
تماشایش بدک نیست !
آقای نیمه شب | October 9, 2011 12:53 PM
فیلم My iran For sale رو هم دیدین ؟
آقای نیمه شب | October 7, 2011 7:21 PM
یک جاهایی هست که لزوما آنجا تنها می شویم . یک جاهایی هست که با تلنگری بیدار میشویم . یک جایی هم هست که خودمان را باور داریم ، یک جاهایی هم وجدان راحتی !! درود به همه ی این جاها و درود به نظم آفرینش که بعد ناگهان گند می زند به همه چیز بدون هیچ وجدانی !!
آقای نیمه شب | October 1, 2011 11:42 PM