یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
خیلی وقت است می خواهم از یک نوع بشر که اسمش را گذاشته ام "سیری ندار" بنویسم. این نوع آدمیزاد که یکی از جدیدترین یافته های من است, همانگونه که از اسمش پیدا است سیری ندارد می فرمایید از چه چیز؟ من می گویم از هر چیزی. اصلا تعداد مهم نیست, مهم این است که زیاد باشد, هر چه زیاد تر بهتر. مثال بزنم؟ چشم مثال هم می زنم. نمونه اش هم آفیسی چینی بنده که دلم رسمن میخواهد سر به تنش نباشد,مثلن شخصیت مربوطه از یک جایی رد می شود که یک چیزی مجانی می دهند. کلاهی, لیوانی, دستکشی, کوفتی, زهرماری. شخصیت از کنارش رد می شود نه یکی, نه دو تا, نه سه تا که هر چقدر که طرف کرمش ( به فتح ک, به فتح ر) باشد می گیرد. همه را انبار می کند و با خودش فکر میکند چقدر زرنگ است. قول می دهم اگر آدمیزاد قابلیت خود بوسی هم داشت حتما خودش را بوسه باران می کرد از این همه زبلی! کافی نیست؟ مثال وطنی بزنم؟چشم می زنم. مثلن بعضی آدمها در شبکه های اجتماعی. طرف دوست دوست فلان فامیلتان هست, آمده شما را توی گوگل پلاس اد کرده, شماهی با خودت فکر کردی قبول کنم, نکنم؟ بعد که قبول کردی, می بینی آدم, از عرب و عجم توی لیستت را اد کرده. با خودت می گویی این آدم این همه آدمی که اصلن نمی شناسد برای چه چیزی لازم دارد؟ بعد یاد نوع "سیری ندار" می افتی. مهم نیست که چند نفر از این آدمهای توی لیست واقعن دوستش هستند یا به کارش می آیند. مهم این هست که هر چه بیشتر بهتر! این مثال را شما بگیر تا جنبه های دیگر زندگی, از دوست و رابطه و مدرک و مادیات و غیره.
اگر از دور و برتان گونه "سیری ندار" سراغ دارید سلام مرا بهش برسانید. بگویید مریم آی سلام مخصوص رساند و گفت"
ای بمیری تو که سیری نداری
به حضرت عباس!"
نظرها
bazi az neveshtehat kheyli bamazast azizam,movafagh bashi
lili | August 17, 2011 2:49 PM
عالی می نویسی
کسرا | July 30, 2011 5:03 AM
ماریان عزیزم باز که داری حرص رفتار آدمهای دیگه رو می خوری!!هر کسی از زندگی بهره خودشو میبره نه کمتر نه بیشتر.تو سخاوتمندی خودتو نشون بده و تعارفش کن
lemenina | July 27, 2011 6:20 PM
متاسفانه نمی تونم سلام شما رو بهشون برسونم چون علاوه بر اون ، زبون هم نمیفهمن ! شکم پاره ها !!
آقای نیمه شب | July 27, 2011 2:48 AM
سلام قشنگ می نویسی کاش بیشتر می نوشتی
حمید | July 26, 2011 1:08 PM
سلام مریم خانمی
مرسی از مطلب قشنگت. چشم حتمن بهش می گم. مریم جون ما تو این دنیا تنهاییم. تنها می آییم تنها می رویم. فشار این دلشوره ها ادما را اذیت می کنه. وقتی دوستای جور وا جور دور خودمون جمع می کنیم نا خوداگاه- تاکید می کنم- ناخوداگاه برای کم کردن این احساس تنهاییه هرکی به دستمون می رسه را اد می کنیم. حتا کسی که پول داره و حرص پول میزنه نمی دونم زن داره- دوست دختر داره اما چندتا کنارش هم رزرو می کنه دلیلش هوس نیست. احساس "نا امنی" و اضطرابه.ببخشید من ریشه ای گفتم. این نظر من بود. این جمله آخری را قشنگ گفتی. این بمیری حمید این قدر حرف می زنی!!
حمید | July 24, 2011 12:56 PM