اصلن
شاید یعنی همین
که دیگر به هر بادی نمی لرزی
بس که باد و طوفان دیده ای.
شاید یعنی
همین حس موقت
رضایت از خود.
شاید یعنی
شروعی تازه
از سرخط
با کوله باری
تجربه
و
خاطره.
.
از دل سلامت می کنم
رهرو آن نیست که گه کند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
این که شما را به جسارت و پایداری و مصمم بودن می شناسند کلی هم خوبه
بر عکس شما که این طور درباره شما حرف می زنند . منم
شاید را دوست دارم. یعنی هنوز هم امیدی هست. یعنی تو هم آدمی که می تونی فکر کنی. یعنی من مثل ژاندارک و اخوندا به اسمون وصل نیستم و حرفی که می زنم " شاید" درست نباشه. شاید یه کور سویی از امید باشه برای بهتر شدن.
با اصلن موافق نیستم.
با این کلمه مشکل دارم. من را بیشتر می ترسونه. اگه نشه یا نتونم یا نخوام بعدش همین اصلا دمار از روزگارم در می اره
نظرها
سلام خوب می نویسی
کاش بیشتر می نوشتی
شاد باشی
حمید | July 21, 2011 12:51 PM
سلام خوب می نویسی
کاش بیشتر می نوشتی
شاد باشی
حمید | July 21, 2011 12:51 PM
شايد هم يعني پاياني ابدي...
چنان كه گويي هرگز آغازي نداشته است...
رامين | July 19, 2011 4:10 AM
رهرو آن نیست که گه کند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
این که شما را به جسارت و پایداری و مصمم بودن می شناسند کلی هم خوبه
بر عکس شما که این طور درباره شما حرف می زنند . منم
حمید | July 16, 2011 1:37 PM
شاید را دوست دارم. یعنی هنوز هم امیدی هست. یعنی تو هم آدمی که می تونی فکر کنی. یعنی من مثل ژاندارک و اخوندا به اسمون وصل نیستم و حرفی که می زنم " شاید" درست نباشه. شاید یه کور سویی از امید باشه برای بهتر شدن.
با اصلن موافق نیستم.
با این کلمه مشکل دارم. من را بیشتر می ترسونه. اگه نشه یا نتونم یا نخوام بعدش همین اصلا دمار از روزگارم در می اره
حمید | July 14, 2011 3:17 PM
تو کعبه ای ، هر جا روم قصد مقامت میکنم!
بهترین برج برای ورود به دهه ی 30 ،
صمیمانه تبریک !
آقای نیمه شب | July 13, 2011 6:13 PM