یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
امروز رفته بودم يك مراسمي كه مال بچه هاي صدا و سيما بود.به خاطر ديدن
بازي يكي از دوستام.تا برنامه تئاتر اين دوست ما شروع بشه يك آقاي دكتر
روانشناسي رو مخصوصا دعوت كرده بودند به اصطلاح سخنراني كنه!واي كه
چقدر مزخرف گفت.خيلي دوست داشتم يكي بلند بشه سوال پيچش كنه!
راستش خودمم حسشو و جسارتشو نداشتم!تا اينكه يكي از دانشجوهاي ارشد
جامعه شناسي پاشد و آقا اي حرف دل ما رو زد و اي ما كيفيديم!دمش گرم
جدا.تازه جالب اينجا بود كه اين دكتره در جواب باز هم مزخرف گفت!انگار
نه انگار!اينم از شگرد هاي روانشناسي هست كه اگر يكي سوال پيچشون كرد
دست و پا شونو گم نكنند!
اصلا اين روانشناسها چي حاليشونه!يادمه اون موقع ها كه واسه كنكور ميرفتم مشاوره
از يك ساعت وقتي كه واسه بر نامه ريزي داشتم 45 دقيقش رو اين مشاوره سوالهاي
مزخرف ميپرسيد: بابات چي كاره هست؟؟تو خونه اتاق جدا داري؟,مزاحم تلفني
داري؟؟؟تو خونه بهت اجازه ميدن گوشي رو برداري؟؟و......مردك مزخرف به
جاي اينكه برنامه ريزي برام بكنه و بهم انگيزه بده يك سوالايي ميكرد كه انگار
اومدم مشاوره ازدواج!ا
اگر از مادربزرگ بابام مشاوره ميخواستم بهتر راهنماييم ميكرد تا اين!
به نظر من مشاوره هم جزوشغل هاي كاذب اجتماع به حساب مي آيد!
**************************************************************
!اين شعرم بد نيست بخونيدش