24 Comments

  2. farzaneh
    April 24, 2007,

    سلاااااام جيگر من.
    خوشحالم راحت شدي.
    حالا بيخيال همه چي يه خورده برو بگرد.
    از اون چيزي كه داري لذت ببر.
    زياد سخت گير خانوم..

  3. BaHaar
    April 24, 2007,

    حالا نميشه بيخيال گاد بشي و بندگان خدا رو كيس كني فعلا ؟ 😉

  4. maryam
    April 24, 2007,

    به سلامتی اایشا.. مام ترم آخریم …میگم درساتو دوست نداشتی مگه ؟

  5. leila
    April 24, 2007,

    ببين ماري.همش تقصير توئه.نبايد منو دوست خودتت ميكردي بعدشم پا شي بري مالزي!من دلم برات تنگيده.من بايد چيكار كنم؟

  7. Soodabeh
    April 24, 2007,

    خيلي خوشحال شدم! برو حال كن بگرد بخور بخواب هر كاري كه اين مدت تودلت عقده شده بود انجام بده! فقط عكس زياد بگير يادت باشه چند تا هم برام بفرستي! خوش باشي عزيزم!

  8. marmar
    April 24, 2007,

    يه نفس راححححححححححححححححت 🙂

  9. lona
    April 25, 2007,

    ســــــلام
    وااااااااااي كه چه حس خوبيه ميدونم دقيقاَ چه حالي دارين
    خوشحالم كه بالاخره از اينهمه درس و پروژه و امتحان راحت شدين
    خب حالا نوبتم باشه نوبت كودك لج باز درونته 🙂
    هر چي ميگه به حرفاش گوش كنين و حسابي تلافي اون روزا رو در بيارين
    با تقديم بهترين آرزوها…

  10. Mahdi
    April 25, 2007,

    خب به سلامتی!
    کاش مال منم تموم میشد!

  11. maryami...
    April 25, 2007,

    سلام گل گلكم . خوبي عزيزدلم ؟
    ببخشيدا … من مدتيه گير دادم به صفحه ي شما و هر شب ميام مي خونم . خيلي هم اتفاقي پيداتون كردم . ولي خوشحالم از اينكه دوست خوبي مثل شما پيدا كردم. آخ جون 1 به خاطر اينكه هم اسميم . و 2 منم تو غربتم اما ايران … اونم اصفهان … ( چشمك ! ) تازه منم متولد 61 هستم . واي چه تفاهمي … حالا مي شه منم يه كيس خوشگل از شما بگيرم ؟

  12. pargolak
    April 25, 2007,

    آخيش! خيال منم راحت شد. حسابي نفس بكش:×:×:×

  13. rof0zeh
    April 25, 2007,

    سلام بيا آبنبات بخور حال ميده

  14. naznain
    April 25, 2007,

    كلي خسته نباشي. مي دوني مهم تموم شدنش نيست مهم چطوري تموم شدنشه ;))

  15. FiFi
    April 26, 2007,

    بس خرسنديم!
    خوش بگذرون خوش گذرون!!
    مي گم من حاضرم گاد بشما!!!:×

  16. laaya
    April 27, 2007,

    به سلامتي ماريان عزيزم.به ياد اون روزها كه بعد از امتحانات بستني مي چسبيد بدو برو واسه خودت بستني سفارشي بگير.خسته نباشي

  17. سودابه
    April 28, 2007,

    كام آن دي ير مريم!
    آي ميس يو!
    آي وانا كيس يو!
    وات ا پوئت آي واز آي ديدنت نو ماي سلف!!!!

  18. mino
    April 28, 2007,

    سلام
    شكر كه تموم شد و اين كامنت باز شد. حالا يه نفس عميق بكش. مي دونم كه الان با كودك درونت داري پرواز مي كني. پس ديگه دلتنگي نكن تموم ميشه.

  20. md
    April 29, 2007,

    هنووو(ز) خبر نداري همه اين گرفتاريها و بد بختي ها واسه گرفتن يه مدرك كذاييه و خودت بي خبرىىيي يي yyyyyي ي ييiiiiiييييiiiii
    .
    .
    نا اميد نشو حالا….در نوميدي بسي…چي؟..اميد است
    پايان شب سيه..؟ هان؟
    چون تو شاگرد اولي يه خرده حسابت با بقيه ميفرقه!! میفمی که؟؟
    فعلا تا بيكاري برو بگرد…يه چند تا عكس بگير بفرس…وگرنه از كليپي . چيزي خبري نميشه ها..
    برقرار باشی

  21. امير حسين
    April 30, 2007,

    چند خطی با عنوان منشور حقوقی زنان نوشته شده است مایلم نظر شما را در مورد این نوشته بدانم با تشکر

  22. afrang
    April 30, 2007,

    سلام خانم.
    اول احوال پرسي(خيلي خلاصه): خوب و خوش هستيد. هنوز كه لبخند رو فراموش نكرديد. خوب بازهم خدارو شكر بهتر باشيد
    دوم اين قسمت سرتون درد مي ايد: كمي راحت بشين و برو عقب تر ا مونيتور فاصله بگير. حالا خوب شد چشماتو ببيند (حالا نه) يادتون بياد از ارزوها و اميدهايي كه باعث شد اين قدمها رو براديد و به سوي شرق راهي بشيد . يادتون از اون روزهي بياد كه تك تك چيزهايي كه فكر مي كرديد توي اين سفر احتياج پيدا مي كنيد تند و تند پيدا مي كرديد و با تمركز خاصي مرتب توي كوله بارتون ميگذاشتيد.
    يادتون از اون روزي بياد كه سرتون رو خم كرديد و از زير آينه قرآن رد شديد(در امان خدا باشيد هميشه) نگاهي به چارچوب در مي كنيد و چشم برهم مي زنيد و برمي گرديد اطرافيان … بگذريم, بند كفشهايت رو بسته بوديد! و قدمهايي كه بر داشتيد راهي شديد. فرودگاه و لحظه پرواز و اخرين لحظه هايي كه خاك ايران زير پات داشت حركت مي كرد و … كمي صبر كن . هنوز كه حرفم تموم نشده … اينها براي اين بود كه بهتون بگم چرا اينجا هستيد و چرا بايد و نبايد هايي رو انجام بديد و نه چراها؟
    “زمان شما رو انتظار ميكشيد نه شما انتظار زمان رو” اينو هيچ وقت فراموش نكن.
    آمده بودي و زمان شما رو به نظاره نشسته بود كه چگونه دنياي خودتون رو مي سازيد.
    هميشه از خدا خواسته ايم كه روزهاي بزرگي داشته باشيد .
    منتظر اون روزها مي مونيم و زيباست اين انتظار .

  23. amir.m.s
    May 1, 2007,

    سلام به يك مريم آي .
    از نوشته هات لذت بردم .رنگ وبلاگت آدم رو آروم ميكنه .
    درضمن تقريبا همه چيز كذاييه چون همه چيز برامون تعريف شده .توسط پدر و مادرها و برا اونها هم توسط پدارشون الي ماشاالله وبه همين دليل ما حتي درخت “فيل “آب و… غيره رو خودمون درك نكرديم .
    به خواب هیچ ستاره ای سنگ نزده ام
    وتوپ بچه های ساعت سه کوچه ی مان را هرگز پاره نکرده ام
    منی که هر شب تمام فرشته های منحرف عالم در خوابم هفت سنگ بازی می کنند .

  24. دانش
    May 3, 2007,

    هو سد يو دت گاد نيدز يور كيس ….. ؟!
    پسر، يادم باشه روزي نيم ساعت بيام تو اين وبلاگ …
    بعد شيش ماه، انگليسي رو فوت آب مي شم …

Comments are closed