یک عدد مریم آی خوشجال از بابت اینکه بعد از کلی دوندگی توانسته چک خود را از دانشکده بگیرد به بانک مراجعه میکند
رببس بانک طبفه دوم که یک آقای جنتلمن هندی- مالایی است در جواب سوالِ” چگونه بدون پاسپورت این چک را نقد کنم” استفاده از دستگاه چک نقد کنی را به او توصیه میکند و وقتی نهایت ندید بدیدگی او را متوجه میشود با او به طبقه پایین می آید و در کمال بزرگواری به او نحوه کار کردن با ماشین را آموزش میدهد.
در حین وارد کردن شماره حساب , آقای جنتلمن هندی- مالایی و مریم آی متوجه میشوند که شماره حساب وارد شده اشتباه است.آنها
نوبت خود را به یک مالایی میدهند تا چاره ای برای این مشکل پیدا کنند پس از چند دقیقه.مریم آی که می بیند شخص دیگری در صف نیست در فاصله ای که رییس دارد با یکی از کارمندان حرف میزند, خود, پشت دستگاه رفته و در یک حرکت ناگهانی با اعتماد به نفس بالا یک عدد صفر یه شماره حساب اضافه کرده و وقتی میبیند دستگاه دیگر خطا نمیدهد خوشحال و خندان چک را در دستگاه میگذارد. همان لحظه آقای جنتلمن هندی – مالایی سر میرسد و وقتی چهره خندان مریم آی را میبیند به او بقیه کار با دستگاه را آموزش میدهد و آخر کار موقعی که مریم آی هی دارد تشکر میکند, یاد آوری میکند که راستی یک عدد 9 شماره حسابت کم داشت در دفترچه ات تصحیحش کن!
و وقتی در جواب از مریم آی با خونسردی میشنود که نه یک عد صفر کم داشت یک لحظه خشکش میزند و در یک آن مریم آی میفهمد چه دسته گلی به آب داده است. او نیز نمیداند چه جوابی بدهد در مقابل آقای جنتلمن هندی مالایی که میگوید: من یک ثانیه فقط رفتم شماره حسابت را چک کنم توآنقدر سریع عمل کردی که نفهمیدم!!
او خوب میفهمد که آقای جنتلمن هندی- مالایی از تعجب نمیتواند چیزی بگوید. البته کمی هم ملاحظه خارجی بودن-زبان نفهم بودن- و شاید خانم بودنش را نگه میدارد .
او در مقابل چشمان حیرت زده آن آقا در توجیه حرکت ابلهانه خود میگویدهمه اش به خاطراین رشته لعنتی است که هی با پسورد سر و کار دارد.وعادت کرده است وقتی سیستم ارور نمی دهد فکر کند همه چیز درست است و اصلا حواسش به بانک و این چیزها نبوده است
یا خود فکر میکند حتما این دفعه اول است که آقای جنتلمن هندی- مالایی چنین موجود احمقی را میبیند.
موقعی که این مسئول و آن مسئول مجبور میشوند ماشین را باز کنند چک را تعویض کنند و پول را از حساب آن شخص بردارند,چک جدید صادر کنند و … از چهره همه شان میتواند حس کند که چقدر می خواهند سر به تنش نباشد و البته هنوز که هنوز است این مراحل تمام نشده است و او چک خود را نگرفته است……
.
یک عدد مریم آی اینجا دارد فکر میکند آخر چرا او هیچ وقت آدم نمیشود!