Visions of sunset Posted by By maryami December 8, 2008Posted inFeeling, General آه ای دسامبر آه ای ژانویه! چند عدد شربت معده چند کیلو گل گاو زبان چقدر محلول ضد ریزش مو و چند عدد قطره ای استریل چشم, برای تمام شدنتان…
Posted by By maryami December 6, 2008Posted inUncategorized اگر فکر کردید من الان میام توی وبلاگم غر می زنم که " عجب روزهای سخت و تلخی رو دارم میگذرونم این روزها" کور خوندید . دست بر قضا اتفاقا…
A friend in need is a friend indeed Posted by By maryami December 6, 2008Posted inFeeling, General میگی نه, نگاه کن!
Tired of being busy Posted by By maryami December 2, 2008Posted inGeneral, Idea7 Comments دارم فکر میکنم این چه مرضی هست من دارم که همیشه خدا باید از بقیه دور و بری هام بیزی تر باشم! انگار فقط این منم که مشغول به یک…