28 Comments

  1. منم خيلي دلم مي خواد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟

  2. ميدوني مريم جون من الان همون جايي هستم كه تو مي خواهي باشي! يه خورده هم بيشتر چون سي و يك سال و خورده اي سن دارم.ولي بگذار همين جا يك حقيقت تلخ را دوستانه بهت بگم! آدمي هيچوقت به اون قله اي كه مي خواهد و در رويا هايش مي پروراند نخواهد رسيد! سي سال كه سهله! حتي اگر 40 يا 50 يا 60 سالش هم بشود بازهم نخواهد رسيد. من به اين حقيقت تلخ يك اسمي داده ام! به آن مي گويم شيريني تلخ زندگي!! اگر اينگونه نباشد كه زندگيهايمان كاملا بي معنا مي شوند! زندگي تبديل مي شود به يك سري زجرها و مشقات تدريجي و روزمره براي رسيدن به قله اي كه وجود ندارد! انگار نرسيده به قله مرتب دور كوه بچرخي و راه را گم كني و بازدوباره به قله پايين تر يا بالاتري دل خوش كني!!! اينها همه شان تپه هاي خيالي و كوچكي هستند كه مجموعا مسير حركت ما رو تشكيل مي دهند و زندگي و خوشبختي يعني همين مسير حركت! يعني همين روزها و شبهاي موجود! مقصد حركت را خودت ميداني كه كيست. فقط وقتي به او مي رسيم كه ديگران برايمان خواهند خواند: انا لله و انا اليه راجعون. آنوقت است كه به آرامش مي رسيم. آنوقت است كه مي فهميم همه قله هايي كه آرزويشان راداشتيم هيچ و پوچ بودند! البته حالا كو تا ماها بتوانيم اينها را در اعماق وجودمان درك كنيم! جسارت نكردم. نظر شخصي خودم را گفتم. برايت مسير حركتي پر فراز و زيبا و همدل و همراهي دردآشنا آرزو مي كنم.

  3. یاسمن

    سلام عزیزم
    واقعا سی ساله بودن یا بیست ساله بودن فرقی نداره مهم مسیر وهدف زندگی هست…..می دونی مریم عزیزم فکر می کنم تو الان از بیست و شش ؟ساله های اطرافت خیلی بزرگ تر و درد کشیده تر و خوشبخت تری !

  4. قول ميدم وقتي به 30 سالگي برسي ميگي واو..انگار چشمم رو بستم و باز كردم شدم 30 ساله 🙂
    و بهت قول ميدم اون زمان هم زير لب بگي 30 اما در دل بگي..هممم من كه همون مريم قبلي ام فقط تلختر و واقعي تر.

  5. محبوب

    فکر کردی وقتی سی ساله بشی چی داری ؟یه بچه زررزو داری و یه شوهر غرغرو و تویی که توی اشپزخونه داری ظزف می شوری و بدوبدو می خوای بری کهنه گهی عوض کنی و به یاد می اری روزهای خوش بیست و پنج سالگیت رو که داشتی با دوستات گل می گفتی و گل می شنفتی و

  6. بي خيال!بعد 30 سال چي؟؟ببين اين كامنتت را بيشتر فعال كن من بعضي وقتها خيلي نظر دارم!!مخصوصا در مورد كشفت!!خدايي هيچوقت نخواستي ويرگول بذاري جاي تي دستت بره رو آر؟؟متن بهانه هايت هم خيلي ملموس بود،خیلی!همینطور پست ناتوانی که پیچیده بود لای دست و پایت،چطور بازش کردی؟؟آخیش:)

  7. سلام.
    چه آرزوي عجيبي…
    فعلا…

  8. azam

    سلام مریم جان
    باور کن به سی هم برسی می بینی هیچ خبری نیست مگه این که از لحظه لحظه عمرت بهترین استفاده رو کرده باشی.راستی مهمونات رفتن.

  9. Hussein

    یک نصیحت احمقانه : برای اینکه تو زندگی خیلی بهت سخت نگذره، سعی کن مثل بقیه باشی نه جلو بزن نه عقب بمون…. تند بری ، زود تر از وقتش می فهمی که زندگی یعنی هیچ یواش بری افسوس و حسرت عقب موندن رو داری
    روشهایی رو که عموم مردم در زندگی دارند شاید احمقانه باشه ولی حاصل میلیونها سال تجربست!!
    چه عرض کنم… فقط این رو میدونم تعداد کارهایی رو که تو زندگی ارزش انجام دادن داره (البته نه کارهای خیلی خیلی احمقانه) تعدادش خیلی محدوده اگه همش رو زود تر انجام بدی فقط می شی یک منتظر منتظر برای دیدن لحظه آخر…
    لابد خیلی از افراد رو دیدی که دائم در حال تجربه ، تجربه های قبلی خودشون هستند… دائم پارتنرشون رو عوض می کنند، ماشینشون رو عوض می کنند، خونشون رو عوض می کنند… اینها به دلیل لذت از موضوع نیست دلیلش اینکه فکر می کنند شاید دفعه بدی اون چیزی رو که تو ذهنشون بوده بتونند تو واقعیت ببیند!

  10. اشکان

    جواب به سودابه خانم
    غیرممکن ، کلمه ای از لغطنامه احمقهاست.

  11. leila

    قول ميدم وقتي سي سالت شد بگي:
    دلم میخواهد به یک خواب طولانی فرو بروم
    و وقتی چشمانم را باز میکنم
    سه! ساله باشم.

  12. farhaneh

    سلام مريم جان من از طريق ياسمن با سايتت آشنا شدم هميشه مطالبتو پيگيري ميكنم آرزوي موفقيت برات دارم من سال ديگه سي سالم ميشه به نظر من احساسات آدما ارزشمندن مخصوصا كه با احساسم باشن ولي بعضي از احساسها تاريخ مصرف خودشونو دارن و بعضي تا هميشه يكجور باقي ميمونن من فكر ميكنم اين احساس شما از نوع اوليه كه شايدم ناشي از يه كم خستگيه كه فكر ميكني اگه فيلم اين روزهاتو خدا تند كنه چه خوب ميشه ولي مطمئن باش كه ميگذره مثل برقم ميگذره اينو از كسي كه ناباورانه سال ديگه سي ساله ميشه بشنو پاينده باشي مريمي جان

  13. سلام و وقت بخير
    اميدوارم كه حالتون خوب باشد و همواره برقرار باشيد
    وبلاگ خوب و زيباي شما رو ديدم
    آفرين بر شما و قلم صميمي و دل نشين شما
    اگه وقت داشتيد به وبلاگ من هم سري بزنيد . منتظر شما دوست خوب
    هستم.
    تا درودي ديگر بدرود

  14. عمر آدم به همين زودي مي گذره. مثه يه خواب كوتاه…
    اوضاع چطوره مريمي؟ 🙂

  15. ماري من نمي دونم چه علاقه اي به اين نوك قله داري؟!!درست مثل نوك درخت … مي مونه فقط از نظر حجمي و سايزي بزرگتره.دست بردار نيستي؟من هي بايد بيام تا عمر دارم از اين نوكها بيارمت پايين؟!آخه فكر من هم باش كار و زندگي دارم به خدا…

  16. shayan

    منم آرزوم همينه
    ولي بدبختي اينه كه اتاق عمل دنيا مواد بيهوشي نداره

  17. هادی جون

    کدام قله؟
    کدام اوج؟
    مگر تمامی این راه های پیچاپیچ
    در آن دهان سرد مکنده
    به نقطه تلاقی و پایان نمی رسند؟
    (فروغ)
    ماریا…هیچوقت آدم نمیشی دختر….همین خصلتت منو کشته

  18. malih

    دختران روستا در حسرت زندگی دختران شهری به سر می برند ودختران شهری در رویای روستا به سر می برند مردان کوچک در آرزوی آسایش مردان بزرگ روز را به شب می رسانند و مردان بزرگ در حسرت آرامش مردان کوچک می میرند به راستی کدامین پل در کدام گوشه ی دنیا شکسته است که هیچ کس به آرزوی خود نمی رسد؟!!!

  19. farzaneh

    اي ي ي ي خدااااااااااااااااااا…..

  20. خدايا سرنوشت مرا بخير بنويس و تقديري مبارك
    تا آنچه را كه تو زود مي خواهي دير نخواهم
    و آنچه را كه تو دير مي خواهي زود نخواهم!

  21. سلام و وقتتون بخير
    وبلاگ بسيار زيباي شما دوست مهربان را ديدم و خواندم
    همواره براتون آرزوي خوشبختي و شادكامي ميكنم
    و شما رو به خداي بزرگ و مهربان ميسپارم
    اگه وقت داشتيد به وبلاگ من هم سري بزنيد . حتما خوشحال خواهم شد
    تا درودي ديگر بدرود .
    ( ايام خوش آن بود كه با دوست بسر شد
    باقي همه بيحاصلي و بي خبري بود )

  22. ولی من نمی دونم چرا خیلی وقت ها دوست دارم بر گردم به گذشته مخصوصا وقتی به یاد کارهای نکردم و مخصوصا کتاب های نخواندم میفتم !
    خوش باشی دوست همشهری گل

  23. سلام مريم جان
    من جواب كامنت تون رو همونجا دادم 🙂
    الآنم اومدم اينجارو چك كردم و ديدم قبلاَ متوجه نشده بودم كه مي شه اينجا كامنت گذاشت 🙂
    اميدوارم هميشه شاد باشين و به اوج اون قله هم برسين 🙂

  24. man

    الان كه تو نوك قله هستي. منو اون پايين ها ميبيني مريمي؟ اون بالا بودن چه حسي داره؟ من نميخوام جا تو باشم اما. از ارتفاع مي ترسم:دي

  25. shima

    براي ديدنت اگه ثانيه ها رو هم نشمارم، مطمئنن روز ها رو ميشمارم. ميس يو مريمي/

  26. در میعاد گاه شبنم و کل بوی بودن می آید
    بوی شوق سجاده
    و چقدر ساده است نگاه پروانه
    اگر تو نباشی چقدر هرزه است نگریستن ها
    و چقدر تنهاست دلکم
    مرا ببر به آبی آغوشت …

  27. شما هم كه عين من زديد وهمه درهاي كامنت دون يرو تخته كرديد! براي اولين پستتو مي نويسم …منم اونقدري پول ندارم كه تو اين اوضاع بگم فداي سرت ولي هميشه مي گم فداي سرم كه دلم نسوزه

Comments are closed