یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
بعد باید یک روزی هم باشد به نام روز فرزند مثل روز مادر و پدر.
که آدم از فرزندش تشکر کند به خاطر اینکه در دو ماهگی آنقدر آرام بوده که مادر پاره وقت در خانه کار کرده.
در پنج ماهگی تمام مسافت سیزده ساعته پرواز را مثل دسته گل خوابیده و آرام بوده
از این مهد به آن مهد عوض شده و صدایش در نیامده
با یک مادر باردار شاغل در یکسالگی ساخته و خنده از لبانش کم نشده
همان روز اول در مهد شلوغش راحت غذا خورده و خوابیده
شبها تا صبح یک نفس خوابیده و صدایش در نیامده.
یک روزی هم باید باشد به نام روز فرزند
که مادری از فرزندش تشکر کند
به خاطر عالی بودنش
و سازگار بودنش با کم و کاستی های مادر
ممنونم پسر مامان.
نظرها
تبریک!
آقای نیمه شب | August 19, 2017 5:14 PM