یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
یعد فکر کن آدمی مثل من که
هر هفت سال گذشته غربت، به هفت سین جشن دانشگاهش در لنگه استوا و قطب شمال و
هفت سین خانه های دوستان خوش سلیقه اش
بسنده کرده است و سالش تحویل شده است،
امسال، از روی رو دروایستی فرهنگ و کالچر
نشسته هفت سین درست کرده .
.
برای اولین بار سنبل خریدم که قبل از سال تحویل خشک شد.
به جای حافظ، خیام می گذارم روی میز.
به جای سنبل، گل رزهایی که جرج برای چهارشنبه سوری خریده است
سیر ندارم و از بوی سرکه خوشم نمی آید و به جایش سینی و سنجد می گذارم
آینه ندارم و به جایش شمع و گلدان می گذارم
لحظه سال تحویل به جرج می گویم باید از قالیچه بپریم
هر چه بالاتر، بهتر
می گویم که این رسم خانه ماست و
ربطی به کالچر ندارد.
.
ساعت هفت صبح، بیرون پر از برف و سگ سرد،
موزیک بالا،
هفت سین با سین های بی ربط
خیام می خوانیم
نمی خواهم بدانم همسایه بالایی دارد چه فکری می کند.
فکر می کنم این کالچر هم بدجوری به ما مدیون است!
.
سال نو مبارک
بیشتر شادی کنیم امسال.
نظرها
سالِ پُر سکّه ای داشته باشید.
آقای نیمه شب | March 26, 2013 1:37 PM