یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
از صدای ماشین همسایه بیدار می شم
ساعت رو نگاه میکنم
یازده و ده دقیقه صبح!
یک حساب کتاب دستی میکنم از دیشب که چند ساعت خوابیدم
میشه ده ساعت و چهل و پنج دقیقه!
می دونم وقت نمیشه کارای امروز رو تموم کنم
به دانشجوم اس ام اس می زنم جمعه هم رو بیینم
استادم رو می پیچونم برای هفته دیگه
و
تند تند آماده میشم برم دانشگاه
.
ای بمیری مریم آی , که از خواب سیری نداری
به حضرت عباس!
نظرها
دلم خیلی برات تنگ شده! نمیای؟؟؟
فرزانه دوستت | August 8, 2011 6:10 PM
salam maryamiii tu fb nisti?
neminets | August 7, 2011 1:54 AM
خواب را دریابیم که در آن لذت فراموشی هاست
حمید مصدق
من که روزای تعطیل مثل یه خرس قطبی می خوابم
حمید | August 6, 2011 2:35 PM
خواب را دریابیم که در آن لذت فراموشی هاست
حمید مصدق
من که روزای تعطیل مثل یه خرس قطبی می خوابم
حمید | August 6, 2011 2:35 PM
اپیدمیه . یه جور سیری نداری !
آقای نیمه شب | August 4, 2011 3:49 AM
به حضرت عباس !
حمیدرضا | August 4, 2011 2:53 AM