یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
آرامش
یعنی دوست داشتن آدمهای دور وبرت بدون هیچ انتظار اضافه.
یعنی لذت بودن در کنار آدمهایی که تو را با همه بد و خوبت پذیرفته اند.
یعنی همین روزهایی که تند تند میگذرد و شمردنش از دستت در رفته است.
من:
یعنی آدمی که همه این ها را دارد با دست خودش از بین می برد تا خودش را باز آواره کند.
....
دوست
یعنی آدمی که از دستت دلگیر میشود اما زود می بخشد.
یعنی آدمی که کارهای فارغ التحصیلی ات را بدون هیچ انتظاری انجام می دهد.
یعنی آدم شب بیداری که کله سحر بر میخیزد تا بسته پستی ات را از پست بگیرد.
یعنی آدمی که مطلب تند وبلاگت را میخواند اما نخوانده فرض میکند تا به دوستی اتان خللی وارد نشود.
من:
یعنی آدمی که دلش میخواهد زمان را همین جا نگه دارد و به موقتی بودن این آرامش هیچ فکر نکند.
...
خوشبختی
یعنی میانه راه نتیجه تلاشت را ببینی.
یعنی نرسیده به قله احساس رضایت کنی.
یعنی دردهای مسیر پر پیچ و خم زندگی ات را کم کم به دست فراموشی بسپاری.
من: یعنی آدمی که حاضر است خوشبختیهای کنونی اش را بدهد تا به جایش طعم به نوک قله رسیدن را بچشد.