یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
میدونی
این یک توهمه
که هر چی اون ور تر میشه
همه چیز بهتر میشه
همه چیز بهتر میشه
همه چیز بهتر میشه
اما نمی شه
فقط تو عادت می کنی
که ضربه ببینی
که دلتنگی بکشی
که خشم داشته باشی
که حسرت بکشی
و به خودت دلداری بدی
که
هر چی اون ورتر میره
همه چیز بهتر میشه
همه چیز بهتر میشه
همه چیز بهتر میشه
اما حقیقت تلخ تر اینه که
حتی تو هم بهتر نمی شی
فقط عادت میکنی
به اخلاقهای خودت
به کارهای خودت
به خواسته های نرسیده ات.
حتی دیگه تعجب نمی کنی
وقتی شب ها را تا صبح کابوس می بینی
وقتی وسط یک میتینگ یک دفعه میزنی زیر گریه
وقتی هفته ای یک بار مرخصی می گیری
تا خودت رو آروم کنی
وقتی توی هوای گرم استوایی
از سرما به خودت می لرزی
و هی چای داغ و نعنا میخوری تا
فراموش کنی که
خیلی چیزها را توی فیلمها باید دید و لذت برد
و حسرت کشید
تا
درک کنی
که با اون ور تر رفتن
هیچ چیز
هیچ وقت
هیچ جا
بهتر نشده!