یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
من از بچگی با هر کی دوست می شدم
هرچقدر هم که دوستم از من بزرگتر /کوچیکتر/ لاغر تر /چاق تر و متفاوت تر بود ,
بعد از یک مدت همه فکر می کردن ما خواهریم.
.
مدتها بود خیالم از اینکه برای مردم توضیح بدهم خواهرملت نیستم راحت بود
تا اینکه پریروز دختر سومالیائیه با اون همه هوش و ذکاوتش برگشت گفت اگه دوست ایرانیم رو از قبل نمی شناخنه شک نداشته که من و دوستم خواهریم! و من مونده بودم بهش بگم که با این همه تفاوت ظاهری و باطنی چه جوری تونسته به این نتیجه برسه...
.
فقط خوشحالم که مپینگ چشماش اونقدر تنگ هست که کسی ما دو تا را خواهر ناتنی تصور نکنه!