نمیدونم منو بیاد میاری ؟ من یه دوست قدیمی تو عالم مجازی هستم ، متاسفانه یا خوشبختانه فرصت دعوا پیش نیومد ، به هر تقدیر امیدوارم سلامت و تندرست باشی ، به فرزانه سلام برسون .مازيار
خودمونيم ها! خيلي بي انصافي!
يعني اونشب هم كه باهم غذا خورديم صفا نكردي؟ بچه ننه حتما بايد با مامانت باشي؟
خداييش از خوشحالي و ذوق كردنهاي ني ني من كيف نكردي ؟
اگر نه پس خيلي بي ذوقي!
گاهي وقتها آدم دوستشو تو يك بازي الفاظ اينترنتي حتي در يك پست وبلاگش ميشناسه ! مگه نه؟
هووووووووم؟
اصلن قراره دوستمون رو بشناسیم که چی بشه؟
ریسک بزرگیه! اصلن از کجا معلوم وقتی دوستت رو شناختی ازش متنفر نشی؟
اونوقت فکر کردن به اون همه خاطره که باهاش داشتی و اون همه حرف نگفتنی که به آدمی زدی که حالا ازش متنفری دیوونه می کنه آدمو!
من که ترجیح می دم نشناسم! ریسک بزرگیه.
اگرم فک کردی خیلی حال کردم اولین کامنت گذار بودم، اشتباه کردی! اصلن حال نکردم!
نظرها
ای بی معرفت..دیگه از ما یادت رفته..دیگه شلوارت دو تا شده !! :ي
سورئالیست | November 16, 2006 11:27 PM
Good afternoon. Was glad to a meeting.
totylkotescik
Pharmacy cheap | November 15, 2006 7:26 AM
نمیدونم منو بیاد میاری ؟ من یه دوست قدیمی تو عالم مجازی هستم ، متاسفانه یا خوشبختانه فرصت دعوا پیش نیومد ، به هر تقدیر امیدوارم سلامت و تندرست باشی ، به فرزانه سلام برسون .مازيار
Shabgard | November 7, 2006 9:32 PM
سلام
وبلاگ جالبي دارين
يه لينك بهتون دادم
موفق باشين كافكاي جوان
درود و بدرود
بهروز | November 6, 2006 10:29 PM
اگه پنجاه سالت بشخ..موهات همرنگ دندونات بشه...
خوب تو هم بمون...
چه روزهاي ديري بود..وقتيكه مادر..داستان ميگفت!
mehrdad | November 6, 2006 3:52 AM
خودمونيم ها! خيلي بي انصافي!
يعني اونشب هم كه باهم غذا خورديم صفا نكردي؟ بچه ننه حتما بايد با مامانت باشي؟
خداييش از خوشحالي و ذوق كردنهاي ني ني من كيف نكردي ؟
اگر نه پس خيلي بي ذوقي!
گاهي وقتها آدم دوستشو تو يك بازي الفاظ اينترنتي حتي در يك پست وبلاگش ميشناسه ! مگه نه؟
Soodabeh | November 4, 2006 9:53 AM
فيلم كمتر ببين وبلاگ كمتر بخون از سبزيجات بيشتر استفاده كن چيپس نخور سيگار نكش رفيق بازي نكن اوركات بازي بكن و خودت سعي كن كتاب بنويسي و مخ ملت و عوض كني .باشد كه باشيد
آسپرين | November 2, 2006 12:53 AM
هووووووووم؟
اصلن قراره دوستمون رو بشناسیم که چی بشه؟
ریسک بزرگیه! اصلن از کجا معلوم وقتی دوستت رو شناختی ازش متنفر نشی؟
اونوقت فکر کردن به اون همه خاطره که باهاش داشتی و اون همه حرف نگفتنی که به آدمی زدی که حالا ازش متنفری دیوونه می کنه آدمو!
من که ترجیح می دم نشناسم! ریسک بزرگیه.
اگرم فک کردی خیلی حال کردم اولین کامنت گذار بودم، اشتباه کردی! اصلن حال نکردم!
مهدی | November 1, 2006 7:17 PM
هووووووووم؟
اصلن قراره دوستمون رو بشناسیم که چی بشه؟ دیگه دوستی نداشته باشی؟
آخه جناب مریم آی، کو آدمی که وقتی شناختیش ازش متنفر نشی؟ هاااااااا؟
مهدی | November 1, 2006 7:14 PM