یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
من نميدونم چرا هر وقت مي رويم تور نطقم خود به خود باز ميشه!
.....
داشتم به خودم فكر ميكردم توي خودِ خودم بودم. در اوج افكارم!
سرم رو كه بلند كردم چشمم به اون كوهه افتاد با همه عظمتش،
فهميدم دلم به اندازه خود اين كوهه گرفته....
.....
ميگه مريم من و تواگر بخواهيم همين امشب به اينكه واقعا چقدر
بدبختيم فكر كنيم فردا صبح كه پا ميشيم چهل تا شاخه از موهامون
سفيد شده!
من احساس كردم اگر بخواهم فقط به عمق حرفهاش فكر كنم
همه موهام توهمين چند ثانيه سفيد ميشند..
.....
يك دختر اصفهاني لاولي!كلي خوشمون اومد ازش!دوستان مذكر
بريد ياد بگيريد از اين نيم وجبي!
يك ذره سليقه به خرج بديد تو رو خــــدا!
.....
ببخشيد ميشه يك دونه ديگه كدئين به من بديد!
ضرر چيه! يك بسته بروفن خوراك يك هفتَمِه!
.....
شما من يك دعا بهت ميدم بخوني تو مفاتيح سر دردت خوب ميشه!
اعتقاد كه داري!؟
شرمنده آقاي چيز!خدا اصولا كار خاصي انجام نميده!
به جاش يك كديين ديگه بهم بدين!
آقاي چيز استعاره از يك آقاي چاق بانمك پنج ساله هندي!
.....
هر كي هر كاري دلش ميخواد بكنه،هركي هر چي تو دهنش
در مياد ميتونه بگه، هر كي هرجور كه دلش ميخواد رفتار كنه!
من از حالت خنثي در اومدم!شدم اون سر مثبت آهن ربا كه
از مثبت ها گريزونه و عجيب منفي ها رو جذب ميكنه!
.....
ميگم كه چيزه،
خدايي ملتِ وبلاگي خيلي حال داريد ها
هي ميريد قيافه هاي همديگر رو ميبينيد بر ميگرديد خونه
دو باره وبلاگ مينويسيد!
خوبه آپولو به هوا نمي فرستيد!
كلا ما آدمهاي خيلي خيلي نادرو مهمي در دنيا هستيم كه
و بلاگ مينويسيم!
.....
ميگه من هميشه صفحه و بلاگم رو باز مي كنم بارها و بارها
ميخونمش و خيلي هم كيف ميكنم!
من وبلاگم رو موقع پابليش مطلبم يك نگاه ميكنم بعدش با
همه وجود اون ضربدر بالا ي صفحه رو ميبندم كه ديگه
چشمم بهش نيفته!
.....
اعتراف ميكنم كه ديدن فيلم هاي جديدم رو به
ديدن تك تك آدمهاي اطرافم
ترجيح ميدهم!
حتي شما دوست عزيز!
.....
چه عجب ما يك اراجيف بلند نوشتيم اما اسمي
از سيستر كوچيكه نبرديم!
.....
عزت زياد!