یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
هوا گرمه،
من فردا امتحان زبان دارم،تستي اش رو روز شنبه دادم،دير رسيدم سر جلسه
خواستم برم پيش لعيا بنشينم استاد نگذاشت گفت: اگر تو بري اونجا جاي اون
رو عوض ميكنم،من هم در عوض بيشتر سوال هام رو با اون خانومه كه هميشه
منو ياد آدم خوبهاي توي فيلمها ميندازه چك كردم،سر جلسه اون دختر بانمكه
كه قيافش عين جنگجويان كوهستان بود، اينقدر ازم سوال پرسيد كه وقتي
داشت آخرين سوال رو ازم مي پرسيد
برگشتم بهش گفتم:مــرگ!!دوتايي زديم زير خنده!
هوا گرمه،
من امروز بايد بروم كلاس ايرانگردي جهانگردي،اما حوصله ندارم ،اولش فكر كردم
با اون استاد بد اخلاقه كلاس داريم،دو دقيقه زنگ زدم از اين پسره وراج مسئول
كلاسها بپرسم، يك ساعت ور زد،آخرش هم وقتي گفتم چون من فردا امتحان
دارم امروز اشكال نداره ،نمي يام. با يك لحن بدي گفت شما از طرف كي
ميگي اشكـال نداره!؟
هوا گرمه،
ما امشب قراره همه فاميل بريم بيرون!!من از الان ترجيح ميدهم يك دور كتاب
سيستم عامل رو بخونم اما نروم!باز تابستون شد و اين ديد و بازديد هاي
وقت گير و بي فايده شروع شد!واي!
هوا گرمه،
من حالم بده،نمي دونم چرا چند وقته نه از ماريا خبري شده نه از پاسكال،اين
پستچي محله ما موقع آوردن قبض تلفن و دق دادن من خوب وقت شناس
ميشه!اما موقع گرفتن نامه هام بايد بيست دفعه به پست زنگ بزنم،آقا شما
به چه حقي بسته من رو باز كرديد!!؟
هوا گرمه،
كاش زمستون بود،اون وقت مي تونستم يخ زدگيم رو بندازم گردنش،اما حالا
جدا توجيه انجمادم تو اين هوا واقعا غير ممكنه.
هوا گرمــــــــه،خيلي گـرم!