یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
تا حالا:
اونقدر خسته بودي كه خوابت نبره،
اونقدر خوابيدي كه ديگه نتوني بخوابي،
اونقدر خنديدي كه نتوني حرف بزني،
اونقدر گريه كردي كه نفست بالا نياد،
اونقدر ناراحت شدي كه بخواي داد بزني،
اونقدر خوشحال بودي كه بخواي فرياد بزني،
اونقدر يك خاطره برات جذاب بوده كه اصلا يادت نره،
اونقدر يك حادثه فجيع بوده كه تا آخر عمر فراموشش نكني،
اونقدر از كسي خوشت اومده كه نتوني از ذهنت پاكش كني،
اونقدر از كسي بدت اومده كه هيچ جوري از حافظه ات بيرون نره،
تا حالا،
در اوج
خستگي
نا اميدي
دلتنگي
تو وبلاگت
چرنديات
نوشتي؟؟