یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
وقتي سرهنگ بهم گفت برو پايين قبولي ميخواستم داد بزنم،حالا حالا ها اينقدر خوشحال نشده بودم.باورم نميشد دفعه اول بتونم قبول بشم.آخه همه اونهايي كه اونجا بودند حداقل بار دوم يا سومشون بود و هي به من تلقين ميكردند كه حتما رد ميشم!!اما اكثرا همه به اندازه كافي مهارت داشتند و تنها چيزي كه باعث رد شدنشون ميشد استرس بود.يك خانومه كه باما بود موقع امتحان از ترس اينقدر بدنش ميلرزيد،كه نميتونست حركت كنه، انگار كه ميخوان ببرنش جهنم!!به نظر من خانومها به طور معمول خوب رانندگي ميكنند و تنها مشكل عمده شون نداشتن اعتماد به نفس كافي هست كه با مرور زمان حل ميشود.
راستي برسونمتون:D