یادداشت قبلی | صفحه اول | یادداشت بعدی
تا حالا شده اينقدر دلت واسه مظلوميت يكي بسوزه كه غم و غصه هاي خودت يادت بره؟؟؟؟
..كه نتوني حتي يك كلمه هم باهاش همدردي كني
..اونقدر كه حاضر باشي اون تيكه از سهم شاديت تو زندگي رو دو دستي تقديمش كني
...كه دوست داشته باشي به جاش داد بزني،حقشو بگيري
..كه اون كسي كه بهش ظلم كرده رو خفه كني
:كه هوس كني اين شعر ستار رو گوش بدي
ميگم كه كاشكي شاه بودم شاه تو قصه ها بودم
به فكر چاره اي واسه تموم آدما بودم
رو پشت بوم خونه هاتموم.و گل ميكاشتم
خونه فقير و دارا ناودون طلا ميگذاشتم.
!اين خدا هم كه معلوم نيست اصلا حواسش كجاست!جناب محترم خدا
اگر زحمتي نيست يك ، نيم نگاهي ،گوشه نگاهي هم به اين طرفا بندازيد
!اجرتون با امام حسين!خير ببينيد انشالله