Posted by By maryami April 27, 2004Posted inUncategorized متاسفم! همه اش رو خودم تنهايي خوردم! هيچي براي غر زدن توي وبلاگ باقي نموند...
Posted by By maryami April 25, 2004Posted inUncategorized ....... بدترين لحظهی زندگی من زمانی بود که دليل بهترين لحظهی زندگی يك دختر ديگه شدم
Posted by By maryami April 22, 2004Posted inUncategorized «بگويی باور ميکنم. تکرار کنی شک ميكنم. اصـــرار کنی رد ميکنم!»
Posted by By maryami April 21, 2004Posted inUncategorized20 Comments براي سلامتي پستچي دلبر محله ما جميعا صلوات!
Posted by By maryami April 20, 2004Posted inUncategorized نوازندگان آرامتر بنوازيد بسي دلمان به تنگ آمده است..!
Posted by By maryami April 20, 2004Posted inUncategorized Hello! Is There Any Body out There الان ساعت يك نصف شبه و من دقيقا يك ساعته فهميدم يعني يادم اومده كه امشب من و سيستر تنهاييم واهل خانواده در…