یکدفعه یادم افتاد که یازده سال شده که دیگر در وطن نیستم.
بعد فکر کردم وزنه محبت و عشقی که از زندگی و دوستان این طرفی ام می گیرم نسبت به وزنه روابط عاطفی ام با ادمهایم در ایران سنگینی می کند. یعنی ریشه هایم اینجا کم کم جا گرفته اند و در وطن ، تقریبن خشک شده اند.
نمی دانم باید خوشحال باشم یا ناراحت. اما زندگی تغییر می کند و پذیرفتنش دست ما نیست.
Posted inUncategorized