دوستم
این رو می نویسم اینجا که همیشه یادت- مون- باشه که یک روزی بود که شش می بود
و تو اولین تولدت رو اینجا گرفتی.
برای اولین بار کنسرت اینجا رو رفتی
برای اولین بار اون نوشیدنی خوشمزه رو امتحان کردی
برای اولین بار بین اون جمعیت چهارصد نفری توی قرعه کشی برنده شدی
و برای اولین بار آخرشب یک عالمه یک سنتی روی صندلی های مترو دیدی که همیشه معتقد بودی شانس میاره..
اینها رو اینجا نوشتم چون دیروز گفتی اون شب که برگشتی خونه ات توی دفتر خاطراتت نوشتی کاش مثل مریم وبلاگ داشتم و خوشحالیم رو اونجا ثبت میکردم.
اما
باورکن نمی نوشتیمش هم
یادمون می موند…
Posted inLife Stories Montreal