سیزده روز مانده به برتز دی Posted by By maryami June 29, 2009Posted inLife Stories, Malaysia عزیزم درسته که من کلن ادکلن و هدیه گرفتن خیلی دوست دارم اما تو مجبور نیستی بهم یک ادکلنی هدیه بدی که صبح که به صبح که از ترس تمام…
مشاعره Posted by By maryami June 26, 2009Posted inLife Stories, Malaysia11 Comments بسی رنج بردم در این غربت چشم تنگها ندیدم حتی یک زن چینی مهربان ن بده!
SLOW DOWN Posted by By maryami June 26, 2009Posted inFeeling, General مپینگ می گوید که فکر می کند که ما در این دنیا داریم خیلی با سرعت پیش می رویم. آهی میکشد, نگاهش را به زمین می اندازد و می گوید:…
No title Posted by By maryami June 21, 2009Posted inLife Stories, Malaysia یادم باشد که پدرم را دوست دارم
همینجوری Posted by By maryami June 18, 2009Posted inGeneral, Idea یک دفعه امروز یاد استاد تاریخ کلاسهای جهانگردیمون افتادم که موقع امتحان بهمون می گفت : اگه می خواهید تقلب کنید یک جوری تقلب کنید که من نفهمم, اما اگه…
Today is my day Posted by By maryami June 12, 2009Posted inGeneral, Idea گادجون لطفن به فرشته هات بگو امروز توی انتخابات برای کسی توی صندوق, رای نریزند وگرنه اون دنیا موقع انتخاباتشون هممون به اسرافیل رای میدیم!
ضرب المثل Posted by By maryami June 10, 2009Posted inGeneral, Idea یک ضرب المثلی هست که می گه اولین کسی که برای آدم حرف در میاره, خود آدمه!
ابراز احساسات صریح Posted by By maryami June 10, 2009Posted inGeneral, Idea از اونهایی که بلد نیستند دانششون رو به بقیه منتقل کنند یا به عبارتی Presentation skill و Teaching skill ندارند, زیاد خوشم نمی آید.
It’s none of your business Posted by By maryami June 4, 2009Posted inGeneral, Idea یک دفعه یادم اومد که چه خوب که امروزه با پیشرفت تکنولوژی , درک ملت اونقدر بالا رفته که دیگه راه به راه ازت نمی پرسند "چرا وبلاگ می نویسی?"
جان مادرتان رای بدهید Posted by By maryami June 2, 2009Posted inLife Stories, Malaysia10 Comments وقتی یک مریم آی برای سرنوشت کشورش قدم بر می دارد!