می گه راه معرفت راه طولانیه باید رنج بکشی باید زمین بخوری باید زخمی بشی…
با خودم می گم یعنی جای این همه جای زخم رو روی روحم رو ندیده/ یعنی زمین خوردنهام, شکستنهام این همه بی صدا بوده که دوست هم نفهمیده
اما می گم من از زمین خوردن هیچی نمی ترسم. مگه ترس داره …
و باز توی دلم می گم می دونی که مثل سگ داری دروغ می گی و از زمین خوردن و دوباره شکستن می ترسی , که اگه یکبار دیگه زمین بخوری شاید دیگه استخونهات ترمیم نشه و برای همیشه زمین گیر بشی..
و دوباره می شنوم که می گه باید رنج بکشی مثل الان من.