12 Comments

  1. چاله اسكندرونه
    بيا اينور بازار
    جمع اوري توريست به سبك مريمي !!!

  2. تنهایی ابتدا یک چاه کوچک است
    که هر چه بیشتر در آن دست و پا می زنید
    عمیقتر می شود
    و بعدها
    چاهی عمیق از آن ساخته می شود
    درست است که چاه عمیق است
    مثل همه چاه ها
    اما در همه چاهها که بسته نیستند
    عاقبت
    شبان خسته ای از راه خواهد رسید
    و سطل تنهایی اش را
    به چرخ کهن چاه خواهد بست
    و با هزار بیم و امید
    به اعماق چاه عمیق رها خواهد کرد
    آنگاه تنها کافیست
    افسون تنهایی را
    در اعماق چاه رها کرد و
    به ریسمان کهن چنگ زد
    و دل به
    موسیقی دل انگیز چرخ سپرد
    شاید آن لحظه، لحظه دیگری باشد
    فصل دیگری از زندگی
    فصلی که نه از چاه خبری باشد
    نه از چاله
    و نه از افسون حزن انگیز تنهایی
    آری
    شاید آن لحظه، لحظه دیگری باشد

  3. تنهايي فوق العاده ست اگه از روي بي كسي نباشه…

  4. چیزه…
    میگم که…
    آهان… نباید به این قضیه عادت کرد

  5. leila

    حرف حساب جانم،جواب نداره!!

  6. چرا مي شه عمقش رو گرفت.
    راستي چند تا سوال مهم ازتون داشتم.

  7. سلام مريم جان.اين پستت رو خيلي دوست داشتم.موفق باشي:)

  8. سلام چرا فقط يدونه جاي كامنت هست. چقدر اين رنگ بنفش قالبتون رو دوست دارم خيلي خوشگله.

  9. دوست دارم دماخ تو رو بگيرم نسب كنم جاي اين گوزن سر مغازه ويطرين جانور فروشي!!!

  10. saeed

    مشق هايم سنگين
    دستانم سرد
    مي داني مريم!!
    در فكر مدادي برايم باش
    تا بنويسم از
    ………………………………………

  11. مطلب حالبي بود. شعري در باره تنهايي دارم. هنوز روي وب نيوردمش.
    بعدا سر بزن.

Comments are closed