14 Comments

  1. اگر تغييرش بديم به شاديهاي دائمي و رنجهاي زودگذر قشنگ تر مي شه..نه؟

  2. سید

    مي توان بر خود گوارا كرد مرگ تلخ را / زندگاني را به خود هموار كردن مشكل است ..

  3. با اولیش موافقم ولی خودمون رنج ها رو دائمیش کردیم . و وقتی می فهمیم که…

  4. ايا خوندن نظرهاي غريبه ها هم جزو اين شاديهايي زود گذره ؟

  5. چه عجب كامنتينگت مفتوحه مريم جان.
    و اما زندگي. خوب خودمون نام رنج رو گذاشتيم زندگي والا ما كه زندگي نمي كنيم. ولي يه عده هستن كه تعبير زندگي واسشون برعكسه ها. خيالت راحت واسه يه عده زندگي يعني رنج هايي كه در واقع رنج نيست و شادي هاي پايدار.
    خوش به حالشون.

  6. خوب اصولا درست میگی! اینم اضافه کن که رنجاش خیلی بیشتر از شادیهاشه!

  7. Soodabeh

    اين كه گفتي نيمه خالي ليوانه. تو نيمه پرش ميگن شادي هاي دائمي و رنجهاي زود گذر. البته اگر خودت بخواي. با اين وجود بعيد ميدونم اين نظر اصلي خودت باشه . اينا همش از سر شيطنته!! يه چيزي نوشتي و كامنت دوني باز كردي كه ماها رو محك بزني !! اي كلك!!!

  8. Life’s a piano:
    White keys sound happiness,
    And black ones sorrow.
    But only when you go through the white and black keys
    You may listen to the music of life!

  9. چون غم و شادی دنیا همه در گذر است
    بهتر آن است که خوش دل باشیم

  10. یک روز رسد غمی به اندازه ی کوه،
    یک روز رسد نشاط اندازه ی دشت،
    افسانه ی زندگی چنین است عزیز:
    “در سایه ی کوه باید از دشت گذشت!”
    لابد!

  11. من هميشه كشته مرده نوشته هاي كوتاه و پرمعنات هستم مريم جان. يه مدت بود نتونسته بودم سر بزنم. الان كه اومدم ديدم كه خيلي چيزا رو نخوندم كه بايد مي خوندمشون. خسته نباشي

Comments are closed