شهريار کوچولو برای آن که يادش بماند تکرار کرد: -نهاد و گوهر را چشمِ سَر نمیبيند. -ارزش گل تو به قدرِ عمری است که به پاش صرف کرده ای. شهريار…

امروز دلم براي هايده تنگ شده بود!!! دلم ميخواست،يك فيلم جديد براي ديدين داشتم! دلم ميخواست،ديشب نخوابيده بودم و امروز رو تا ظهر بخوابم! دلم ميخواست اون اهنگ شاهرخ كه…

تنها نگراني من از بابت نگراني كساني هست كه دائم نگران نگرانيهايم هستند!

* پايانِ بهاري : من يک آدم برفي هستم، سفيد و سرد. احساس عجيبي دارم. من احساس مي کنم بهار را دوست دارم. من فکر مي کنم - يا نه،…

جدا كه هيچ چيز بيشتر از انجام يك كار احمقانهء آگاهانه ،بعد از مدتها روزمرگي آرام وعاقلانه، به آدم نميچسبه! خيلي چسبيد!خيلي !

اينكه مشكل واحدهام حل شده، اينكه امروز يك مهموني خوب دعوتم، اينكه ماريا برام اون زنجير و مدال را فرستاده، اينكه اون شاهزاده مسخره اي كه همه منتظرش بودند،تو زرد…

يك پاسخ بهينه براي مسكوت كردن طرف مورد بحث بعد از اينكه هرچي دلت خواسته بهش گفتي: من بسته به ظرفيت آدمها باهاشون حرف ميزنم،وگرنه با همه كه اينجوري نيستم!

اتحاد خيلي خوبه،اگر متحد باشيد،حتماپيروز ميشيد،مخصوصا اگر بخواهيد به يك چيز گير بديد تا موفق بشيد ،ميتونيد نوبتي اونقدر غر بزنيد تا به مقصود برسيد حتي اگر اون طرف يك…

مضحك ترين خبر امروز: بالاترين نمره هوش مصنوعي تو كلاس من بودم با نمره 18:30!!

باور كن من براي ايجاد هيجان در خودم، چاره اي جز منفي در نظر گرفتن همه چيز ندارم. كه اگر مثبتش رخ داد،بتوانم از خوشحالي داد بزنم. واگرنه، خيلي تو…