Posted by By maryami March 4, 2006Posted inUncategorized اگر يك پروژه نيمه تمام نداشتم قطعا اين روزهايم بايد زيباتر و دل انگيز تر از آن بود كه هست!
Posted by By maryami March 3, 2006Posted inUncategorized ياد ميگيرم رفتار كردن را با انسانهاي بي منطق با آدميان حقير. ياد ميگيرم به زودي و دروغ ميگويم همچنانِ سگ و افتخار ميكنم. ياد ميگيرم از آن روي كه…
Posted by By maryami February 27, 2006Posted inUncategorized ميداني مشكل عمده اختلاف نسل هايمان دراين است كه من با يك چيزهايي حال ميكنم كه آنها اصلا نميشناسنش و آنها از لذايذي برايم ميگويند كه براي من هيچ طعمي…
Posted by By maryami February 25, 2006Posted inUncategorized عزراييل عزيزم اگر ميخواي بياي سراغم بيا من حرفي ندارم فقط مونده يك آرزوي كوچيك كه اون هم به خاطر گل روي تو ازش ميگذرم.
Posted by By maryami February 23, 2006Posted inUncategorized به كجا چنين شتابان گون از نسيم پرسيد دل من گرفته اينجا هوس سفر نداري زغبار اين بيايان همه آرزويم اما چه كنم كه بسته پايم به كجا چنين شتابان…
Posted by By maryami February 20, 2006Posted inUncategorized18 Comments بعد از مرگم بر درب خانه ام پارچه سياه تسليت نزنيد. به جاي آن الان با پولش برايم كادو بخريد يا خشكه حساب كنيد.
Posted by By maryami February 19, 2006Posted inUncategorized به جاي آنكه وسيله اي باشد براي رسيدن به او وسيله اي شد براي رسيدن به اهداف شخصي در اين مرز و بوم، نامش را هم گذاشته ام : عامل…
Posted by By maryami February 18, 2006Posted inUncategorized گويا خدايان سخت نفرينم كرده اند از آن روي كه حقانيتشان را زير سوال برده ام. مسموميت از آن مرض هايي است كه لذيذ ترين لذت زندگي(خوردن) زا بدجوري كوفتت…
Posted by By maryami February 16, 2006Posted inUncategorized تجربه ها بسيار ارزشمندند. بهاي تك تكشان را مي پردازم!