در باب مادری

مادرهایی که مدام عذاب وجدان دارید از مادر بودنتان، از وقتی که برای خودتان می گذارید از سرکار رفتنتان، جلوی چشم من نیایید چون مریم آی اعصاب خودتان، عذاب وجدان…

زندگی های مادی

این دفعه در سفرم به ایران کاملن مطمین شدم که نمی شود دوباره به وطن برگردم برای زندگی بس که به زندگی ساده و صادقانه خودم در شهر عادت کرده…

هیجان های برعکس!

سیستر کوچک: من آنقدر که برای دیدن مایکل هیجان دارم برای مراسم عروسیم ندارم. من: من آنقدر که برای دیدن تو در شب عروسی ات هیجان دارم برای به دنیا…

دلتنگی

خانه، هنوز بوی سیستر را می دهد. تا وقتی که سبزی های خورد شده مخصوص ماست و خیار در فریزر تمام نشده است، یادش در خانه با ماست.

اعتماد به نفس

یک سوالی که من از خودم دارم اینه که این همه اعتماد به نفس دوران دهه بیست، از کی و کجا بر من یک دفعه نازل شده بوده؟ . تنها…