Posted by By maryami September 4, 2003Posted inUncategorized اگر من اينقدر رو راست حرف دلم رو نميگذاشتم كف دست مردم، شايد الان ، به جاي اين سايه تير خورده سوراخ سوراخ يك سايه درست حسابي داشتم!
Posted by By maryami September 3, 2003Posted inUncategorized كاري نداري بكني؟ كاري نداري بكني؟ كاري نداري بكني؟ كاري نداري؟ خب پس يه كم خردل بريز تو كفشت جيبتو پر از دوده بخاري كن يه ميخ توي كفشت بگذار…
Posted by By maryami September 3, 2003Posted inUncategorized آرام باشيد هم سلوليهاي من مي گويند زندانبان ميخواهد عوض شود زندانبان بعدي احتمالا لاي اين دريچه را کمي بيشتر باز خواهد گذاشت براي همين آرام باشيد و از زندگيتان…
Posted by By maryami September 2, 2003Posted inUncategorized يادم باشه، اگر يكي گند ترين روز زندگيم رو سوال كرد، حتما بهش بگم: سه شنبه دوم سپتامبر 2003!
Posted by By maryami September 1, 2003Posted inUncategorized از جمله نواقص افكار من اينه ، كه براي ديگران به آزادي صد درصد بشر معتقدم، و در اوج روشن فكري همه جوركاري رو تاييد ميكنم، اما همين كه به…
Posted by By maryami September 1, 2003Posted inUncategorized خوب، شما خودت به جاي عدد اون دو تا پست قبلي يك بگذار، من ديگه نمي شمرم!
Posted by By maryami August 31, 2003Posted inUncategorized كسي يك جاي آروم شلوغي، كه بشه توش يك كم خيلي بلند داد زد، سراغ نداره؟