سفر ِكاري در اصطلاح عاميانه به سفري گفته مي شود كه شخص بالاجبار واز روي ناچاري، براي ادامه حيات كاري خود بدان روي مي آورد. بديهي است در اين سفر…

فرهاد،سوسن،ويگن و كنون دلكش:( «من به بند افسونم ،من به بند افسونم يك دوروزه مهمونم ميگريزم از دنيا،شبگرد وپريشانم ...»

تازگيها سعي ميكنم با خودم مهربان تر باشم و به جاي انكه خود را مدام سرزنش كنم به خودم مي گويم: «فداي سرت مريم! اگر آدم بودي كه الان اينجا…

از ميان مداد رنگي هايم «سفيدِ كمرنگ» را بر مي گزينم و حضورم را نقاشي مي كنم...!

آن روزها وقتي من كوچكتر بودم خيلـــــــي بزرگتر بودم...!

جديد ترين استعداد منحصر به فردي كه در خودم كشف كردم، قدرت بي نظيرم در گم كردن كليد هاي مختلف در كوتاهترين زمان ممكنه است. امروز قفل سومين كمد را…

مهربان! زين پس اگر خواستي نفرين كني، كمي مهربان تر، ملايم تر، آرام تر.... مُرديم از استخوان درد!

تلقين مي كنيم 3 2 1 : «من همه آدمها را دوست مي دارم،من همه آدمها را دوست مي دارم من همه آدمها را دوست مي دارم،من همه آدمها را…