ياد ميگيرم رفتار كردن را با انسانهاي بي منطق با آدميان حقير. ياد ميگيرم به زودي و دروغ ميگويم همچنانِ سگ و افتخار ميكنم. ياد ميگيرم از آن روي كه…

ميداني مشكل عمده اختلاف نسل هايمان دراين است كه من با يك چيزهايي حال ميكنم كه آنها اصلا نميشناسنش و آنها از لذايذي برايم ميگويند كه براي من هيچ طعمي…

عزراييل عزيزم اگر ميخواي بياي سراغم بيا من حرفي ندارم فقط مونده يك آرزوي كوچيك كه اون هم به خاطر گل روي تو ازش ميگذرم.

به كجا چنين شتابان گون از نسيم پرسيد دل من گرفته اينجا هوس سفر نداري زغبار اين بيايان همه آرزويم اما چه كنم كه بسته پايم به كجا چنين شتابان…

بعد از مرگم بر درب خانه ام پارچه سياه تسليت نزنيد. به جاي آن الان با پولش برايم كادو بخريد يا خشكه حساب كنيد.

به جاي آنكه وسيله اي باشد براي رسيدن به او وسيله اي شد براي رسيدن به اهداف شخصي در اين مرز و بوم، نامش را هم گذاشته ام : عامل…

گويا خدايان سخت نفرينم كرده اند از آن روي كه حقانيتشان را زير سوال برده ام. مسموميت از آن مرض هايي است كه لذيذ ترين لذت زندگي(خوردن) زا بدجوري كوفتت…

تجربه ها بسيار ارزشمندند. بهاي تك تكشان را مي پردازم!

البته كه ما فرهنگ داريم از نوع خوبش را هم داريم تنها ايراد كار اينجاست كه فرهنگمان را هم مثل توالت هايمان مردانه /زنانه كرده ايم! .............................. بعد از تحرير/بعد…