For one hundred days:

هيچي،

ساعت يك نصفه شب

يك دفعه ما رو جو گرفت بنشينيم عين بچه آدم

واسه فوق كوشش بي ثمر كنيم،

ديواري كوتاه تر از وبلاگه پيدا نكرديم،

درش رو بستيم!

«بر و بچه هاي گلي(به ضم ’) كه احوالم رو پرسيديد،

شرمنده اگر جواب ندادم،

بذارين پاي حساب معرفت و وقت نداشته ام!»

اين نظر خواهي هم به نشانه احترام به ويزيتورهام

ميذارم اينجا،

به جاش هي در حقم دعا كنيد: ))