فردای روزی که سیستر کوچک رفت
مانیکا را فرستادم مهد کودک
از بس که دلم طاقت نداشت تنهایی ذوق کردن از خنده ها و شیطنت هایش را
.
دوباره برگرد
Posted inGeneral
فردای روزی که سیستر کوچک رفت
مانیکا را فرستادم مهد کودک
از بس که دلم طاقت نداشت تنهایی ذوق کردن از خنده ها و شیطنت هایش را
.
دوباره برگرد