Total Nonsense

او مثل اسب همیشه در حال دویدن بود.
یک روز با خودش فکر کرده بود شاید بهتر باشد برود و با اسب ها زندگی کند.
اما با خودش فکر کرده بود، اگر ببیند که اسب ها هم اینقدر در حال دویدن نیستند،
آن وقت چه خاکی به سرش بریزد؟