می دونی درسته که دوستهای هم سن وسال من اکثرن ازدواج کردند,
چند تا بچه تپلی دارند و کلی صاحب املاک منقول و غیر منقول هستند و
من در مقابلشون هیچی ندارم,
اما به جاش,
تو این دو سالی که انگار صدسال گذشت, دست خدا رو اونقدر توی تنهاییهام
حس کردم که یک ثانیه اش رو هم با همه زندگی منقول و غیر متقول بقیه
عوض نمی کنم…