بعدا حتما وقت ميشه…
||
/\
ادامه


– پاهام رو بلند ميكنم و درست ميگذارم وسط وجدانم، وسط روحم، خوب خرد
خميرش ميكنم ساكتش ميكنم بايد ساكت بشه بايد خواسته هاش رو سركوب كنه
تا اين دوره بگذره تا همه چيز رو براه بشه بايد بر خلاف ميلش رفتار بشه با بي رحمي.
بعدا براي توجه به نيازهاي روحي حتما وقت ميشه/نميشه؟
– شدم يك پارچه عقل/ يك موجود دو پايي كه تنها عاقلانه فكر ميكند و عاقلانه عمل ميكند
و ديگر هيچ ! هيچ خواسته روحي در كار نيست همه چيز بايد بر اساس منطق باشه حساب
دو دو تا چهارتاست هيچ احساسي، روحي، وجودي در كار نيست
بعدا براي خواسته هاي دروني حتما وقت ميشه /نميشه؟
– قرار بود با دوستهاي خوبي بريم سينما دو تا فيلم خوب ،بعد از دو ماه ،دلم خواست برم
خيلي هم خواست برم، آماده هم شدم كه برم ، اما عقل اجازه نداد برم وقت نبود وقتي
براي برطرف كردن نيازهاي رواني نبود/
بعدا براي سينما رفتن حتما وقت ميشه /نميشه؟
– دوستام رو دونه دونه فراموش ميكنم ،كم كمك دور ميشم از همشون .سعي ميكنم
يادم بره چه لحظه هايي با هم گذرونديم چه خاطراتي با هم داشتيم چي بوديم چي
شديم به كجاها رسيديم.
بعدا براي فكر كردن به دوستهاي قديمي حتما وقت ميشه ،نميشه؟
-حرف نميزنم،دخالت نميكنم خودم رو از قضايا دور نگه ميدارم حرفهام رو كلمه به كلمه
قورت ميدهم حرف زور/ حرف مفت /حرف سخت/ رو تحمل ميكنم و دم نميزنم و ميگذرم.
بعدا براي جواب دادن ، براي پاسخ دادن، گذشت نكردن حتما وقت ميشه نميشه؟
– اگر پشيمون بشم چي؟اگر برگردم به عقب ، بگم كاش به جاي سينما رفتن ، نوشتن،
مهموني رفتن، كتاب خوندن و .. كمي منطقي فكر كرده بودم. اونوقت كي مياد حوضم
رو پر كنه؟ كي من رو از دست اين وجدان لعنتي نجات ميده،كي؟
بعدا براي پشيموني و غصه خوردن حتما وقت ميشه/نميشه؟
– نمينويسم هيچي نمي نويسم ،اصلا فكر نميكنم كه بنويسم
فكر هاي منطقي،عقلاني،دودو تا چهارتايي ارزش نوشتن دارند؟
بعدا براي فكر كردن ، وبلاگ نوشتن و حرف مفت زدن حتما وقت ميشه ،نميشه؟